سال نو مبارک

20 03 2010

 

 





قبل ازدواج،بعد ازدواج

19 03 2010
پسر: بالاخره موقعش شد. خیلی انتظار کشیدم.

دختر: می‌خوای از پیشت برم؟

پسر: حتی فکرشم نکن!

دختر: دوسم داری؟

پسر: البته! هر روز بیشتر از دیروز!

دختر: تا حالا بهم خیانت کردی؟

پسر: نه! برای چی می‌پرسی؟

دختر: منو می‌بوسی؟

پسر: معلومه! هر موقع که بتونم.

دختر: منو می‌زنی؟

پسر: دیوونه شدی؟ من همچین آدمی‌ام؟!

دختر: می‌تونم بهت اعتماد کنم؟!

پسر: بله.

دختر: عزیزم!















بعد از ازدواج






















کاری نداره! از پایین به بالا بخون!

__________________
کاش هرگز در محبت شک نبود / تک سوارمهربانی تک نبود // کاش بر لوحی که بر جان دل است / واژه ی تلخ خیانت حک نبود

منبع> ایران پرود




فقط ایرانی ها این همه فقط دارن

19 03 2010

فقط در ایرانه که بعد از مراسم ازدواج به عروس و داماد به جای آرزوی خوشبختی انواع راههای کشتن گربه دم حجله را آموزش میدهند.
> فقط در ایرانه که اگه دیدی دختری بهت محل نمیگذاره میگن دختره خرابه و…یا پسره معتاد بچه ننه و الی …
فقط در سریالهای ایرانیه که آدم خوباش فقیرند و نماز شب میخونند و به مسجد میرند و آدم بداش پولدارند و دزدند و به هیچ وجه آدمها نمیتونند هر دو خصلت را داشته باشند
فقط یک خواننده زن ایرانیه که این نبوغ را داره که با لباس شب بتونه تو کوه و کمر آواز بخونه
فقط یک پسر ایرانیه که بعد از ازدواجش تازه بیاد دوران شیرخوارگیش میوفته و به مادرش وابسته میشه
فقط در ایرانه که زارا و منگو با برندهایی چون شنل و گوچی برابری میکنه
فقط یک فروشنده ایرانیه که اگه وارد فروشگاه بشی و مثلا یک پیراهن را ازش بخوای بیاره تا پرو کنی میگه اگه میخریش بیارمش
فقط در ایرانه که بعد از یک تصادف ساده ممکنه قتل اتفاق بیوفته
فقط خانمهای ایرانی هستند که دچار عارضه پوستی هستند و رنگ پوست صورت با گردنشون 6 درجه فرق میکنه
فقط در ایرانه که داشتن زن با 7،8 تا دوست دختر امری اجتناب ناپذیره
فقط در عروسی ایرانیه که تعداد بچه ها از تمام میهمانها +خدمه بیشتره
فقط یک مرد ایرانیه که مامانش را از زن و بچش بیشتر دوست داره
فقط در رستوران ایرانیه که تو بجای معاشرت با کسایی که باهاشون اومدی بر و بر میز روبروت رو نگاه میکنی
فقط در یک فست فود ایرانیه که موزیک ترانس یا هاوس پخش میکنه و مشتری را دچار سو هاضمه میکنه
فقط یک خانم ایرانیه که توی سوپر مارکت، سلمونی، مهمونی، صف مرغ و تخم مرغ کفش پاشنه 25 سانتی میپوشه
فقط در ایرانه که توی مهمونی آدمها بجای معاشرت کردن و شاد بودن فقط بهم نگاه میکنند و حتی یک کلمه با هم حرف نمیزنند
فقط در ایرانه که تا یه مهمون خارجی میاد سریع میبرندش تخت جمشید و نقش رستم تا بگن ما کی بودیم انگار که ما کی هستیم حساب نیست
فقط یک پدر بیچاره ایرانیه که مجبوره خرج بچه هاشو تا زنده است بده بعد هم بگن بیچاره سنی نداشت سکته کرد
فقط در ایرانه که ابروی دختراش 6 خط بالاتره
فقط در ایرانه که اگه با بچه تون خیابون راه میری مردم به نشونه مثلا دوست داشتن یا نیشگونش میگیرن یا دستای کثیفشونو به پوست بیچاره میمالند و یا بدون اجازه بهش شکلات میدن
فقط یه دختر ایرانی این استعداد را داره که توی گرمای تابستون چکمه میپوشه و توی سرمای زمستون صندل
فقط یک ایرانیه که توی رستوران بعد از خوردن غذاش درخواست ظرف یکبار مصرف میده تا 2 لقمه باقیمونده غذاشو ببره خونه چون فکر میکنه پول داده
فقط یک ایرانیه که باز هم تو رستوران سالاد بار را شخم میزنه و قبل از اوردر دادن سیر میشه
فقط یک پدر و مادر ایرانی هستند که چه بچشون 4 سال داشته باشه چه 40 بازم این اجازه را دارن که حتی به آب خوردن بچشون نظارت کامل داشته باشن
فقط ایرانیها هستند که معتقدن که هنر فقط و فقط نزد خودشونه
فقط ایرانیها هستند که در فروگاهها یه 40/50 کیلو اضافه بار دارن
فقط یک خانم ایرانی میتونه که در یک استخر هتل 5 ستاره با گن و لباس زیر بیاد تو آب چون فکر میکنه هر گردی گردوست
فقط ایرانیها هستند که باز هم در رستوران همون هتل دوربین بدست از غذا و همه توریستهای دیگه در حال خوردن غذا بدون اجازه فیلم میگیره تا به همه بگه من کجا بودم
فقط در ادارههای دولتی ایرانه که هیچ وقت حق با مشتری نیست و هریک از کارکنان 5 ساعت مشغول نماز و عبادت اونهم در ساعتهای کاری هستند و در ضمن به نشانه خاکی بودن کفشهاشونو زیر میز پارک میکنند و با دمپایی در اداره ميچرخ
ه.

منبع. ایران پرود 





سیمای حقیقی علی خامنه‌ای

19 03 2010

اکبر گنجی :

اخبار ۲۰.۳۰ سیمای جمهوری اسلامی ایران، که واقعا سیمای واقعی جمهوری اسلامی را به نمایش می‌گذارد، اقدام به پخش گوشه‌هایی از گفت‌وگوی من با BBC کرده است۱ تا به خیال خود، مومنان را تحریک کند. در این خصوص چند نکته را یادآور می‌شوم.

۱- بهتر است ناقدان محترم اصل گفت‌وگو با برنامه‌ی «به عبارت دیگر» BBC را ببینند۲. گمان ندارم زمام‌داران جمهوری اسلامی نگران ایمان مردم و دین اسلام باشند. آن چه برای آنان مهم است، فقط و فقط حفظ و دوام قدرت سلطه گرانه بر مردم ایران زمین است. قدرتی که معلول سرکوب مداوم مردم و استفاده‌ی ابزاری از باورهای اسلامی دینداران است.

۲- قرآن محمدی

در برنامه‌ی «به عبارات دیگر»، دو پرسش به ظاهر تحریک کننده از من پرسیده شد. اولی درباره‌ی قرآن بود. اگر به اصل گفت‌وگو نگریسته شود، پاسخ من روشن و دقیق بود. به همین دلیل سیمای واقعی ولایت مطلقه‌ی فقیه، بخش مهمی از پاسخ را حذف کرد. پاسخ این بود، در سنت مسلمین دو خدا وجود دارد:

اولی، خدای فقیهان و متکلمان (خصوصاً اشاعره) است. این خدا، خدای متشخص انسان‌وار پادشاه جهان است. به تعبیر دیگر فقها خدایی به صورت پادشاهان دنیوی درست کرده‌اند.

این خدا، همان کارهایی را انجام می‌دهد که پادشاهان دارای قدرت مطلقه انجام می‌داده‌اند. دوست و دشمن دارد،پیام رسانانی دارد، عصبانی و خشمگین می شود،پارتی بازی می‌کند، از مردم قرض می‌گیرد و به آنها بهره می‌دهد، تنبیه و مجازات (حکم ارتداد، حکم محاربه، حکم شراب خواری، حکم سرقت،حکم سنگسار و…) می‌کند، دلش به رحم می‌آید، فریب کار است، تیرانداز است، قاتل است، به درد سلطه و سرکوب می‌خورد.

دومی؛ خدای عارفان و فیلسوفان مسلمان است. آنان از لیس کمثله شیء آغاز می‌کنند. مدعای آنان این است:

اگر خداوند از هیچ جهتی از جهات شبیه هیچ موجودی از موجودات نیست، شبیه انسان‌ها و پادشاهان هم نیست. به تعبیر مولوی، صورت بخشی به امر بی‌صورت (خداوند)، کار آدمیان است.

خداوند صورت بی‌صورت است. به همین دلیل امام محمد غزالی (متوفی ۵۰۵ هجری) به صراحت تمام گفته است: «اصولاً جمیع الفاظ زبان وقتی در حق خداوند به کار می‌روند، مجازی و استعاری می‌شوند۳

خدای فیلسوفان مسلمان که از جمیع جهات و حیثیات واجب الوجود بالذات است، تحریک پذیر نیست، برای آن که حرکت از خصوصیات موجودات امکانی است که قوای خود را به فعلیت می‌رسانند.

در سنت عارفانه و فیلسوفانه ی مسلمین، هیچ موجودی غیر از خداوند وجود ندارد. برای این که فرض وجود موجودی غیر از خداوند، با بی نهایت بودن خداوند تعارض دارد.

خداوند «مطلق وجود» است، نه «وجود مطلق». اگر براهین اثبات صانع (خصوصاً برهان صدیقین صدرا با تمامی روایت های آن) خدایی را اثبات کنند، آن خدا، خدای غیر متشخص یا فراشخصی است. خدای ابن عربی و مولوی و ملاصدرا، چنین خدایی است. علامه ی طباطبایی در فلسفه ی خود از چنین خدایی دفاع می‌کرد.

من در پاسخ به پرسش برنامه‌ی «به عبارت دیگر» گفتم چنین خدایی را قبول دارم و به همان معنایی که مولوی و ابن عربی و ملاصدرا مسلمان هستند، مسلمان هستم.

ملاصدرا را صدرالمتألهین به شمار آورده‌اند، اما در عین حال فقها هر سه‌ی این بزرگان را تکفیر کرده‌اند.

سیمای حقیقی ولی فقیه این سخنان را حذف کرد تا بتواند علی خامنه‌ای را نماینده‌ی زمینی پادشاه آسمان‌ها قلمداد کند.

۳- امام زمان

مهم‌ترین پرسش «به عبارت دیگر» درباره‌ی امام زمان بود. سلسله مقالات «قرآن محمدی» و «امام زمان به چه کار فقها می‌آید؟» محدود به دو شرط بود:

۱-۳- سخنان ما ارتباطی با ایمان گرایان ندارد. ایمان گرایان نیازی به اثبات عقلی باورهای هستی شناسانه‌ی خود ندارند. سخنان ما ناظر به آن دسته از عقل گرایان مسلمان است که ادعا می‌کنند تمامی اعتقادات را می‌توانند با براهین عقلی اثبات کنند.

۲-۳- معرفت، باور صادق موجه (true justified belief)است. کلیه ی باورهای اعتقادی مسلمین، ممکن است صادق باشند. ما به صدق و کذب آن مدعیات کاری نداریم. دایره ی بحث ما محدود به دلایل صدق مدعیات است.

به تعبیر دیگر ممکن است باوری صادق باشد، اما نتوان با دلایل عقلی آن را اثبات کرد. ابوعلی سینا بر این باور بود که در عین صادق بودن زندگی پس از مرگ، با دلایل عقلی نمی‌توان معاد را اثبات کرد. وی در این زمینه ایمان‌گرا بود. می‌گفت: پیامبر صادق از حیات پس از مرگ خبر داده است.

۳-۳- ادعای «قرآن محمدی» این بود و هست که هیچ دلیل عقلی ای برای اثبات صدق مهم ترین باورهای اعتقادی مسلمین وجود ندارد، همین وبس.

اگر این سخن کفر آمیز است، بوعلی سینا به جهت نامدلل فرض کردن معاد، کافر است. درباره‌ی وجود امام زمان،مدعای ما به شرح زیر بود و هست:

۱-۳-۳- شیعیان از زمان رحلت امام یازدهم تاکنون حتی یک دلیل عقلی برای اثبات صدق وجود امام دوازدهم ارائه نکرده و نمی‌توانند اقامه کنند.

اگر چنین دلیلی وجود داشت یا می‌توانست وجود داشته باشد، به جای تکفیر این و آن،آن دلایل عرضه می‌شد.

روحانیت شیعه ۱۲ قرن است که به نام امام زمان از شیعیان وجوهات دریافت می‌کند، اما با خیال آسوده آن وجوهات مصرف می شود بدون آن که اندکی وقت صرف اقامه برهان برای اثبات صدق موجود مقدسی شود که به نام او از دسترنج مردم مالیات می‌گیرند.

۲-۳-۳- بحث های تاریخی درباره ی وجود فرزند امام یازدهم، بحث هایی است که به اثبات وجود امام زمان منجر نمی‌شود. برای این منظور کافی است به کتاب محققانه‌ی استاد ارجمند حسین مدرسی طباطبایی «تشیع در فرایند تکامل» رجوع شود.

۳-۳-۳- حتی اگر کسی وجود امام دوازدهم را انکار کند، و ائمه‌ی شیعیان را «علمای ابرار» به شمار آورد، نه دارای علم غیب و معصوم و واسطه‌ی فیض، مدعایی الحادی و ارتدادی ارائه نکرده است.

اولا: یک میلیارد مسلمان سنی مذهب وجود دارد که چنین باوری دارند. ثانیا: آیت الله خمینی باور به خداوند و نبوت پیامبر گرامی اسلام را تنها شرط مسلمانی به شمار می‌آورد، نه چیزی دیگر. ثالثا: مستندات تاریخی نشان می‌دهد که خود ائمه و شیعیان اولیه چنین باوری داشتند، یعنی ائمه را علمای ابرار به شمار می‌آوردند، نه دارای علم غیب، معصوم و واسطه‌ی فیض.

۴-۳-۳- چرا فقها تا این میزان بر سر امام زمان حساس هستند؟ دلیل آن روشن است. آنان قرن‌هاست با استناد به وجود چنین موجود مقدسی از مردم وجوهات دریافت می‌کنند و طی ۳۱ سال اخیر، به نام او بر مردم حکومت می‌کنند و به نام او زندان و شکنجه و اعدام می‌کنند.

مگر پرسنل وزارت اطلاعات را «سربازان گمنام امام زمان» نمی‌نامند؟ مگر همان سربازان گمنام امام زمان فروهر و همسرش را با کارد سلاخی نکردند؟ مگر علی خامنه‌ای را جانشین امام زمان قلمداد نمی‌کنند؟ مگر علی خامنه‌ای بر گنبد اما زمان بیرق خشونت بر نیفراخته است؟

بحث امام زمان بسیار مهم است. برای آن که با «قدرت» و «ثروت» ارتباط دارد. صدها کتاب نافی خدا در ایران منتشر می شود و حساسیتی برنمی انگیزد. اما امام زمان موضوع دیگری است. سلسله مقالات «امام زمان به چه کار فقها می‌آید؟» به طور مبسوط به این موضوع پرداخته و نشان داده است که خود ائمه و شیعیان اولیه چه تصوری از آنان داشته‌اند.

۴- نتیجه

«قرآن محمدی» و «امام زمان به چه کار فقها می‌آید؟» نظرات شخصی من است و هیچ ارتباطی با آیت‌الله صانعی، میر حسین موسوی، مهدی کروبی، محمد خاتمی، کلیه‌ی عزیزانی که در زندان‌ها اسیر مدعی جانشینی امام زمان هستند، اصلاح طلبان، امضا کنندگان بیانیه‌ی پنج نفره و غیره؛ ندارد.

سهل است بسیاری از آنان به شدت با این آراء مخالف هستند. در زمان انتشار آن مقالات با افراد مختلفی وارد گفت‌وگوی مکتوب در این زمینه شدم و هم‌چنان به روی نقد ناقدان گشوده هستم.

در خصوص ضرورت یا عدم ضرورت این مباحث، دو دیدگاه متعارض وجود دارد. اولی، پروژه‌ی گذار به دموکراسی هیچ نیازی به پروژه ی نواندیشی دینی ندارد. دومی، در یک جامعه‌ی دینی، با حکومت مدعی دینی بودن، اصلاح دینی (نواندیشی دینی)، یکی از ارکان‌گذار به نظام دموکراتیک ملتزم به حقوق بشر است.

مطابق رویکرد اول، نواندیشی دینی از نظر سیاسی- اجتماعی (نه الهیاتی) بی‌فایده و وقت تلف کردن است. اما مطابق رویکرد دوم، نواندیشی دینی از نظر سیاسی- اجتماعی، ضروری و یکی از پیش شرط‌های گذار به دموکراسی در جامعه‌ای چون جامعه‌ی ایران است.





حضور خانواده شهيدان بر سر مزار عزيزانشان در بهشت زهرا در آخرين پنجشنبه سال

19 03 2010

حضور خانواده شهيدان بر سر مزار عزيزانشان در بهشت زهرا در آخرين پنجشنبه سال

خبرنگار آژانس ايران خبر تهران : تهران بهشت زهرا
از ساعت 0800 خانواده هاي شهدا در بهشت زهرا جمع شده اند و آخرين جمعه سال را درسر مزار عزيزانشان حاضر شده ا ند , اما به ميزان زيادي مامورين دولتي در نقاط مختلف و بويژه قطعاتي كه شهيدان بعدازانتخابات به خاك سپرده شده اند مستقر ميباشند
مادر يكي از شهدا گفت : امروز تقريبا همه خانواده هاي شهدا به بهشت زهرا آمدند و مامورين هم از اول صبح مز احم خانواده ها و مردمي كه سر مزار شهدا مي آيند ميشوند و نميگذارند كسي سر خاك شهدا بماند
با اينحال مردم و بخصوص خانواده ها توجهي به اين اقدامات مامورين نميكنند و با گذاشتن گل و حضور خود ياد عزيزان خود را گرامي ميدارند .
موضوع قابل توجه ديگر افشاگريهاي مادر شهيد ندا آقاسلطا ن بود كه امروز مامورين مستقر در بهشت زهرا با مادر شهيد ندا آقا سلطان در رابطه با افشاگريهايي كه عليه حكومت ميكرد بر خورد كرده و تلاش ميكردند كه او را به آرامش دعوت كنند .
يكي از شاهدين عيني كه خودش نيز از خانواده هاي همين شهيدان بود در اين رابطه گفت كه مامورين خيلي زيادي با وسايل و تجهيزات مختلف بخصوص زنجير مستقر شده و آماده مقابله با خانواده ها و همچنين مردمي بودند كه در آخر سال براي تجديد عهد سر مزار شهيدان قيام آمده بودند.

 

منبع : خبرنگار آژانس ايران خبر





مافیای حاکم بر واواک – 3 : وزیران واواک که در جنایتهای سیاسی نقش داشته اند

19 03 2010

مافیای حاکم بر واواک – 3 : وزیران واواک که در جنایتهای سیاسی نقش داشته اند

 
   
 

مافیای حاکم بر واواک – 3 : وزیران واواک که در جنایتهای سیاسی نقش داشته اند by 22Bahman.

اطلاعیه واواک در 14 دیماه سال 1379:
«…وقوع قتلهای نفرت‌انگیز اخیر در تهران نشان از فتنه‌ای دامنگیر و تهدیدی برای امنیت ملی داشته است. وزارت اطلاعات بنا به وظیفه قانونی و به دنبال دستورات صریح مقام رهبری و ریاست محترم جمهوری کشف و ریشه‌کنی این پدیده شوم را در اولویت کاری خود قرار داد و با همکاری کمیته ویژه رئیس جمهور موفق گردید شبکه مزبور را شناسایی و دستگیر و تحت تعقیب و پیگرد قانونی قرار دهد.
با کمال تأسف معدودی از همکاران مسئولیت ناشناس کج‌اندیش و خودسر این وزارت که بی‌شک آلت عوامل پنهان قرار گرفته و در جهت مطامع بیگانگان دست به این اعمال جنایتکارانه زده‌اند در میان آنها وجود دارند. این اعمال جنایتکارانه نه تنها خیانت به سربازان گمنام امام زمان (عج) محسوب می‌شود بلکه لطمه‌ بزرگی به اعتبار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران وارد آورده است.
وزارت اطلاعات ضمن محکوم کردن هر جنایتی علیه انسانها و هرگونه تهدید امنیت شهروندان و درک عمیقی از ابعاد فراملی این فاجعه عزم قاطع خود را در ریشه کنی عوامل و محرکان خشونت سیاسی و تضمین امنیت اعلام داشته و به امت شریف ایران اطمینان می‌دهد همانگونه که در فراز و نشیب‌های انقلاب اسلامی حافظ امنیت و استقلال کشور و حقوق شهروندان بوده است این بار نیز با تمام توان و امکانات خود بقایای باندهای منحرف و قانون ستیز را مورد هجوم قرار داده و سایر سرنخ‌های داخلی و خارجی این پرونده پیچیده را برای دستیابی به دیگر عوامل این فتنه دنبال خواهد کرد.»

*معرفی اعضای واواک:
قبل از اینکه به گوشه هایی از جنایات این وزارتخانه طی سالهای بعد از انقلاب بپردازیم معرفی سران و نیروهای این وزارتخانه را بهتر بشناسیم .
شماری از اعضای این مافیا در بخش قوه قضاییه معرفی شده اند که به دلیل فایده تکرار، در اینجا نیز باز معرفی می شوند. در ابتدا در مورد پنج وزیر این وزارتخانه توضیحاتی داده می شود:
از ابتدای تشکیل واواک، پنج تن از طلبه هائیکه در مدرسه حقانی درس خشونت پیشگی خوانده اند، به وزارت واواک رسیدند . این افراد که در دوره های « آموزش سریع فقاهت» ! را گذرانده بودند یکی پس از دیگری به این مقام منصوب شدند . هر یک از آنها، دوره های خاص جنایتکاری را گذرانده اند و در پرونده هر کدامشان، صدور دهها حکم اعدام جوانان کشور دیده می شود :

اول- محمد محمدی نیک:
معروف به ریشهری اولین وزیر واواک در رژیم ولایت فقیه بود. او یکی از نوابغ در حرفه جنایت و فساد است. ری شهری در کتاب خود چنین میگوید :
«…مادرم رحمةالله عليها برايم تعريف مي کرد که هنگامي که تو را باردار بودم، روزي جلوي در خانه ايستاده بودم، شخصي را در حال عبور ديدم که مرا با نام حوري خطاب کرد و گفت: «فرزندي که در شکم داري پسر است و از ناحيه ي يکي از پسرهايت خير خواهي ديد» (خاطره ها – ص 18)
و باز، او در کتاب خود می گوید : من از اول نابغه بودم و از استادم بيشتر مي فهميدم. با جديت، کتاب جامع المقدمات را شروع کردم. استادم از پاسخگويي به برخي از سئوالات من ناتوان بود» ( کتاب خاطره ها ص 20 ) . کتاب جامع المقدمات در صرف زبان عربی است. او باید چه اندازه بی سواد می بوده است که نمی توانسته است پاسخ پرسشهای این «نابغه» را بدهد؟!!
وی از بنیانگذاران واواک و کاشف کودتا های بیشمار در ایران است. به بهانه همین «کودتا»ها بود که او زمینه اعدام بسیاری را فراهم آورد . فهرستی از کارهای او:
1 – او از مفتیان قتل های سیاسی بود .
2 – عامل دستگیری داماد آیت الله شریعتمداری و حبس این مرجع در خانه خود و زیر تهدید ناگزیر کردن او به اعتراف دروغ در باره کودتا. خود او در این باره می گوید : «كودتای نوژه … در تاریخ 18 تیرماه 1359 خنثی شد… در فاصله شكست «كودتای نوژه» تا «كودتای قطب‌زاده- شریعتمداری» یعنی در طول 5/1 سال، سه توطئه كودتای دیگر نیز به سرنوشت «نوژه» دچار شد…» . حجت‌الاسلام «ری‌شهری»، رئیس‌ وقت دادگاه انقلاب ارتش، در گزارش مطبوعاتی خود گفت: « اولین گروه براندازی «پارس» بود، كه مخفف «پاسداران رژیم سلطنتی» است. دومین گروه براندازی «نمارا» بود و سومین گروه «نیما» نام داشت و چهارمین گروه كه آقای قطب‌زاده نام آن را «نجات انقلاب ایران» گذارده بود. ارتباط تمامی این گروهها، با واسطه یا بی‌واسطه به سازمان جاسوسی «سیا» و شیطان بزرگ برمی‌گردد… (کتاب شنود اشباح – رضا گلپور – ص448 )
3- عامل اصلی اعدام قطب زاده به جرم شرکت در کودتا . برای این که معلوم باشد که این جنایت کاران هیچگونه اعتقادی به ولایت فقیه نداشته اند و ندارند و آن را وسیله می دانند برای خود مختاری در جنایت، یادآور می شود که ری شهری در خاطرات خود می نویسد احمد خمینی به او تلفن می کند و می گوید امام دستور می دهند قطب زاده را اعدام نکنید. او دستور کتبی مطالبه می کند. کمی بعد احمدی خمینی به او تلفن می کند که دستور کتبی داده اند. اما او ترتیب کار را چنان می دهد که پیش از رسیدن دستور به دست او، قطب زاده اعدام شود. اعترافی چنین صریح به جنایت.
4 – عامل حذف آیت الله منتظری به جرم داشتن ارتباط با سید مهدی هاشمی که قضیه مک فارلین را افشا کرد . و همین افشا کردن موجب مرگ او شد.
5 – عامل اعدام سید مهدی هاشمی و حجت الاسلام امید نجف آبادی
6 – عامل صدها اعدام از بد و انقلاب تا به حال . بخصوص افسران و خلبانان نیروی هوائی
7 – پدر معنوی حکام مرتد شناس و ناصب شناس در قوه قضاییه و وزارت اطلاعات .
8 – بنیانگذار گروه ارزشهای انقلاب اسلامی .
9 – طراح و برنامه ریز بسیاری از بحران ها و ترور ها .
10 – در زمان وزارت او صدها مبارز اعدام شده یا به فرماندهی او ترور شده اند .
11 – صاحب قدرتمند دخمه های ترور های مخفی در تهران و شهرستانها .
2 – بنیانگذار بنیاد فواد ری و یکی از بنیاد های قدرتمند در امور اقتصادی و تجاری
13 – عامل و مفتی ترور سعید حجاریان توسط مریدانش
14 – امیر الحاج رژیم ولایت فقیه و مسئول بعثه رهبری در اماکن زیارتی . سال گذشته در ثبت نام از زوار حج واجب و تمتع حدود دو میلیون نفر، به ازای هر نفر یک میلیون تومان، پول به حساب مرکز ایشان واریز کردند . با یک حساب سر انگشتی میزان سود این مبلغ برابر است با حدود 350 میلیارد تومان در سال که این مبلغ چهار ساله واریز شده است .
15 – متولی آستان شاه عبد العظیم .
16- از اعضای هیات مدیره بی – ام – و در ایران. او بدون پرداخت دیناری، از راه تهدید، صاحب شرکت را ناگزیر کرد سهام عمده ای را به نام او کند.
در زیر سه بخش از سخنان این کودتا یاب آورده می شود :
( روزنامه جمهوری اسلامی – 3/9/1359 )
● «… حجت‌الاسلام «محمدی ری‌شهری» حاكم شرع دادگاههای انقلاب ارتش… بیان داشت: «… «امام» هم این دو شرط را پذیرفتند و تعدادی از آنها را آزاد كردیم كه تعدادشان از نیروهای هوایی و زمینی مجموعاً از 20 نفر هم تجاوز نمی‌كند و خوشبختانه امتحان خودشان را پس دادند و الان هم خدمت می‌كنند… متأسفانه باید عرض كنم 51 نفر كه در این رابطه در اهواز دستگیر بودند، بدون مجوز قانونی بدستور آقای «بنی‌صدر» آزاد شدند. در صورتی كه ما باید این كار را انجام داده باشیم. و این انجام نشده، این عده هنوز هم بلاتكلیف هستند، یعنی آزاد هستند و بلاتكلیف… )
● ( روزنامه «جمهوری اسلامی» – پنجشنبه 7/12/1359 ) :
«… رئیس‌ دادگاههای انقلاب ارتش [حجت‌الاسلام «ری‌شهری»] در مورد دستگیری كودتاچیان گفت: بجز- پانزده نفری كه در زندان هستند، در مورد بقیه افراد تعیین تكلیف شده است و در همین اواخر نیز یكی از رهبران سران سیاسی این كودتا – مهندس «مرزبان» – را دستگیر كرده‌ایم كه البته سرشاخه‌های این كودتا سه نفر بودند یكی «خادم» (پدر مهندس خادم وزیر كابینه بختیار)، دیگری مهندس «مرزبان» و یك نفر دیگر كه هنوز دستگیر نشده است… مداركی كه اخیراً در رابطه با دستگیری مهندس «مرزبان» بدست آمده، دلالت می‌كند كه بسیاری از گروهها كه ضد جمهوری اسلامی هستند؛‌ تنها بهانه‌ای كه اخیراً برای ادامه كار خود بیان كردند، این است كه می‌خواهند به بهانه طرفداری از رئیس‌جمهوری، رژیم را ساقط كنند و بعد از ساقط كردن رژیم، خود ایشان را هم ساقط كنند كه این مدارك بدست آمده نشان می‌دهد كه اینها نه تنها موافق ایشان نیستند بلكه می‌خواهند از وقت استفاده كنند و تمام كسانی كه در رأس هستند از بین ببرند.
● (روزنامه «جمهوری اسلامی»- چهارشنبه 21/5/1360) :
«… آقای ری‌شهری … بفرمایید نقش این افراد در كودتا چه بود و علت تأخیر مجازات آنها؟ ری ‌شهری: «… و دیگری «ناصر ركنی» بود كه از اعضای بسیار حساس بلكه روابط عمومی كودتا بود و اطلاعات زیادی در رابطه با كودتا در اختیار دادگاه گذاشت و دیگری ایزدی معاون لشكر بود كه ایشان هم از رهبران كودتا بودند… مخصوصاً ناصر ركنی شاید حدود صد نفر را تنها فقط ركنی لو داده بود و همچنین خادم یك سلسله مسائل زیادی گفته بود…»
با توجه به اعترافی که هاشمی رفسنجانی در مورد تصدی فعالیتهای اقتصادی توسط واواک در زمان جنگ می کند، معلوم می شود که این ری شهری دست کمی از علی فلاحیان در خرید اسلحه و تجهیزات نظامی و تاسیس شرکت های تحت پوشش نداشته است و به احتمال زیاد او در جریان کامل روابط پنهانی با حکومت ریگان – بوش و خرید تسلیحات از امریکا بوده است و به دلیل افشای آن افتضاح که ایران گیت نام گرفت، از جمله توسط سید مهدی هاشمی کینه وی و منتظری را به دل داشت و از عوامل اعدام هاشمی و حذف منتظری شد.

دوم – حجت الاسلام فلاحی:
از دژخیم های طراز اول در کشتار سالهای شصت به بعد و وزیر واواک در زمان هاشمی رفسنجانی و مسئول مستقیم بسیاری از ترورها و اعدامها از سال شصت تا به حال و اینک عضو دفتر رهبری و عضو گروه راهبردی قوه جنایت و معاون محمدی ری شهری در ستاد هماهنگی گروه ارزشها و شرکت در هر ائتلافی برای حضور مستقیم در برنامه ریزی سرکوب مردم .
فلاحیان متولد نجف آباد و همشهری حسن آیت و دری نجف آبادی است . او تحصیل کرده مدرسه حقانی و تحت تربیت اساتیدی چون بهشتی – جنتی – قدوسی – مصباح و … بوده است.
سوابق او چنین هستند:
1 – حاکم شرع دادگاه های انقلاب اسلامی آبادان ٬باختران و خراسان
2 – فرمانده کمیته های انقلاب اسلامی و مسئول اطلاعاتی آن. برادرش در این دوره نیز در گروه اطلاعاتی این کمیته ها بود
3 – قائم مقام واواک در دو دوره وزارت ری شهری. ری شهری در باره فلاحیان گفته است: «…خوب در کوران حوادث پیچیده ای بودیم و وزارت اطلاعات هم نهادی انقلابی و تازه تاسیس بود و خیلی ها هم موذیانه در مسیر این راه سنگ اندازی می کردند. ترورها٬ توطئه های داخلی و خارجی و جنایات زیادی هم بود. طبیعی بود که به وجود کسی احتیاج داشتیم که هم اقتدار لازم را داشته باشد و هم جسارت و هم توان کار اطلاعاتی که به نظر من بهترین فرد در آنزمان آقای فلاحیان بود که ایشان را برای پست قائم مقامی وزارت که در اصل ستون سازمان وزارت اطلاعات بود برگزیدیم….»(۱)
4 – رئیس دفتر بازرسی فرماندهی کل قوا
5 – دادستان ویژه روحانیت
6 – وزیر اطلاعات در دو دوره دولت هاشمی رفسنجانی
7 – عضو مجلس خبرگان رهبری از حوزه انتخابیه اصفهان
8 – راه اندازی بازداشتگاه مخوف امنیتی توحید برای بازداشت و شکنجه مخالفان جمهوری اسلامی:
●حاکم شرع جنایات در سال 60 و بعد از آن .
● کاشف سعید امامی یار جدایی ناپذیر در جنایات.
● مفتی و فرماندهی ترورهای سیاسی تا سال 76.
● به وجود آورنده گروه حاکمان و مفتیان ناصب شناس از طریق ایجاد دفتر بررسی ها .
● برنامه ریز جنایتهای سیاسی که خود آن را « قتل های زنجیره ای» خواندند، به کمک پور محمدی و حسینیان و …
● از یاران دبستانی پورمحمدی و محسنی اژه ای و حسینیان و دری نجف آبادی و رهبر پور و مبشری و …
● مشاور رهبری درعملیات پاکسازی روشنفکران ناصبی و مرتد .
● وی با تاسیس کانون های قرآن و ایجاد نیروهای تند رو مانند زمان حضور پر برکتش در واواک در حال تشکیل گروههای اطلاعات موازی جهت بیت رهبری می باشد و از اعضای اصلی اطلاعات بیت رهبری است.
● دستور توقیف این عضو برجسته سازمان جنایت کاری، در محاکمه مأموران جنایت در رستوران میکونوس، از سوی دادگاه برلین در آلمان صادر شد. به همین دلیل جرات سفر به کشور های خارج را با نام اصلی خود ندارد . او در جنایت میکونوس می خواست به نماینده قاضی دادگاه قاشق و چنگال طلا رشوه بدهد. دانستنی است که هر بار که تروری انجام می گرفت، (قتل دکتر بختیار و جنایت دادگاه میکونوس)، او و همدستانش نزد خامنه ای می رفتند و مورد تشویق قرار می گرفتند.
● فلاحیان و برادر و پسر قهرمانش در بسیاری از اختلاس ها و مال خوری ها دخیل هستند و برادر او یکی از قاچاق چیان عمده می باشد که با ساپورت برادر به قاچاق عمده مشغول است. وی در زمان وزارت فلاحیان مسئول اقتصادی این وزارتخانه بود.
زمانی که قرار شد فلاحیان وزیر واواک بشود، هاشمی رفسنجانی گفت :
«…با مجموعه بررسیهایی که کردیم مناسب ترین فرد به نظرمان آقای فلاحیان آمده . اولا به خاطر سوابق طولانی ایشان که تقریبا بعد از انقلاب تا امروز یکسره در این کار مسئولیت داشته اند و در جاهای مختلف به گونه های مختلف با مسائل امنیتی ٬نیازهای کشورها ٬تهدیدها ٬و نیروهایی که دارند کار می کنند آشنایی کامل دارند و شاید یکی از ارکان این وزارت در گذشته هم یعنی مهمترین رکن ایشان بوده اند ٬از لحاظ صلاحیت شخصی بنده خودم ایشانرا خوب می شناسم ٬از دوران طلبگی تا به امروز ٬علاقه ای که ایشان به انقلاب دارد و حاضر است جان بدهد برای اینکه این تهدیدها را از اسلام دور بکند٬برای ما روشن است و مخصوصا این اواخر من ایشانرا مسئول بازرسی ویژه فرماندهی کل قوا کرده بودم که کار کردن ایشان برای من بسیار جالب بود ٬یعنی جزو زیباترین کارها یی که ارائه می شد در حوزه ما کارهای ایشان بود…» (5) علی فلاحیان بعد از سخنان هاشمی رفسنجانی خود را به این صورت معرفی کرد:
«…من به همه این اطمینان را می دهم که در صورتی که بنده به عنوان وزارت اطلاعات انتخاب بشوم در آنجا همانگونه که امام امت فرموده اند،
– هیچ گروه و دسته ای نفوذ نداشته باشد و
– برادران ما با کیفیتی که در وزارت اطلاعات هستند و سابقه کار اطلاعاتی دارند و کسانی که اندیشه های بلندی دارند در آنجا اینها با بی طرفی به خدمت خودشان ادامه بدهند و اساس قضیه هم این بوده…
– بنده عرض کردم که در مسائل امنیتی و اجتماعی بنده توانا هستم….
-اگر بنده به عنوان وزارت اطلاعات انتخاب بشوم و نمایندگان محترم به بنده رای اعتماد بدهند این را بدانند که آینده ای که تاریک می شود آینده ضد انقلاب است که همین الان هم تاریک است و آینده اش تاریکتر خواهد شد و نه جای دیگر…. -در زمینه مقابله هم اینطوری نیست که فقط مسئله بگیرو ببند باشد و در همانجا متهمی را که دستگیر می کنیم بیشتر در مواضع سیاسی اش – مسائل ایدئولوژیکی اش – مسائل اخلاقی اش رویش کار می شود . این همه مصاحبه هایی را که برادران عزیز دیده اند از متهمین و یا کارهایی که وزارت اطلاعات در این زمینه کرده…اینها بیانگر این است که در همانجا هم بگیرو ببند نبوده -یعنی ذهنیت بگیرو ببند وجود ندارد….»(۶) . اما وقتی او بر سر کار آمد در ادامه کارهای ریشهری و نیاز رهبر و رییس جمهور و رییس مجلس عمل نمود و جنایات بسیاری را به وجود آورد . 

● ایجاد شبکه های ترور در کشورهای مختلف .
● قتل های بیشمار
در این باره، حسینیان چنین می گوید :
«….سعید امامی اعتقاد داشت که مخالفین جمهوری اسلامی باید از دم تیغ گذرانده شوند و در این زمینه ها هم تجربه داشت. به هر حال کسی بود که مسئول امنیت کشور بوده٬صدها عملیات برون مرزی موفق داشته….» ● انفجار های بیشمار
● اعتراف گیری های بیشمار
در زیر سه نمونه از افرادی که خود بر اساس فرهنگ بحث آزاد خودزنی کرده اند را می آوریم البته باز هم رد پای محسنی اژه ای دیده می شود .
سعیدی سیرجانی می گوید :
● « … آنچه که باعث شد من امشب خودم خواهش کنم که بیایند این برنامه را ضبط کنند صحبتی است که از دو روز پیش شروع شده، ولی شاید ده دقیقه پیش یک تلنگر سفتی به روح من خورد……»(7)
● مهندس سحابی در مورد مصاحبه خود چنین میگوید :
«اظهاراتی را که در سال ۱۳۶۹ و در شرایط بد و خاص زندان بیان شده است بر خلاف نیت٬ و تصور اولیه و علاقه گوینده آن در سطح وسیع در معرض دید میلیونها بیننده قرار دادن به چه معناست؟»(8)
● یکی دیگر میرزا صالح بود که در تاریخ ۷/۷/۱۳۷۱ ربوده شد و بعد به جرم جاسوسی و بر اندازی دربرنامه هویت آمد و اعتراف کرد اما بعد آزاد شد او می گوید :
«…روندی است شوم و خطر ناک که به علت تکرار مکرر در این دو دهه به امری عادی تبدیل شده است ….این چه بساط شاه و لله امنیتی ـ قضایی ـ یا کمدی تراژیکی است که به خانه شهروندی هجوم می برند و پس از تقریبا نصف روز جستجو برای یافتن اسلحه و بمب و اعلامیه و…. دست آخر تنها چیز مشکوکی که در آن می یابند و همراه صاحب خانه حیرت زده و منگ با خود می برند یک قطعه عکس شاملو، پاسپورت، دفترچه تلفن و یک برگ دعوتنامه دانشگاه ملی برای ادامه تدریس است …. مدت بازداشت من در انفرادی ۲۱ روز بود و در طی این مدت از بازجوئیها و تهدیدات و ارعاب و…. که بگذریم ٬هیچ نوع محکمه و دادگاهی برای رسیدگی به اتهامات وارده تشکیل نشد !! غروب روز بیستم با عصا کشی فرد همراه به دفتر آقای محسنی اژه ای راهنمایی شدم و ده پانزده دقیقه بعد ایشان گفتند که پس از سپردن یک میلیون تومان وجه نقد آزادم!… و اگر هم کسی پرسید بگو به خاطر مشروبخواری و مستی گرفتنت!!
(غلامحسین میرزا صالح ـ روزنامه صبح امروز ـ۲۷/۵/۱۳۷۸)
– دو روز بعد از فوت سعیدی سیرجانی تعدادی از نویسندگان و فعالان کانون نویسندگان را ضمن احضار به یکی از «مراکز مشاوره» و یا همان خانه های امن !! وزارت اطلاعات می برند و در آنجا سعید امامی به آنها می گوید : «هیچ نوع خبر و سخن و مراسمی نباید برای وی داشته باشید ٬هنگامیکه یکی از حاضران [ظاهرا صالحیار] سئوال می کند که پس ما چه باید بکنیم ؟ سعید امامی هم می گوید :«روزنامه کیهان را بخوانید خودتان می فهمید!» .
● افشای مسائل شخصی بازداشت شدگان با کتک و شکنجه
● وادار کردن زندانیان به خودکشی
● یار و دوست صمیمی او روح الله حسینیان می گوید :
«…بازجوهایی هستند[در وزارت اطلاعات] که هر پرونده ای که دستشان بوده٬زمانی که من مسئول رسیدگی به پرونده های وزارت اطلاعات بودم – وقتی که پرونده هایی بود که اینها باز جویی کرده بودند می آوردند، می گفتم از اول بازجویی بکنید. اینها اول سوژه [یعنی همان متهم بد بخت]را بزرگ می کنند و پدر یارو را در می آورند بعد وادارش می کنند به خودکشی. دو سه نفر از متهمین خودکشی کردند . یا خودکشی می کند یا آبرویش را می برند .بعد هم می گویند مساله اخلاقی داشته یا جاسوس بوده آخر سر هم هیچ چیزی از آن در نمی آورند…..» ● ایجاد مشکل در اقتصاد کشور در پی ایجاد معاونت اقتصادی این وزارتخانه به تقاضای خود و موافقت هاشمی رفسنجانی
زمانی که قرار شد هاشمی رفسنجانی در مورد فعالیتهای اقتصادی واواک سخن بگوید، چنین گفت :
«…اینها یک اجازه محدود داشتند مثل بقیه سرویسهای جاسوسی دنیا پوششهایی برای خودشان داشته باشند از قبیل شرکتهای تجاری نمی توانستند که به عنوان مامور اطلاعات در همه جا باشند و در دنیا ارتباطهایی داشتند این هم بر می گردد به دوره جنگ . این در دوره من شروع نشده است . جنگ بود و ما می خواستیم از بازار سیاه کالا بخریم و با فروشندگان اسلحه ارتباط داشته باشیم . این هم کار هر کسی نبود یک شرکت معمولی که نمیتوانست این کارها را بکند آنها اطلاعاتی لازم را هم داشته باشد به همین دلیل به وزارت اطلاعات اجازه داده شد که از این پوششها استفاده کند …» (ماهنامه ایران فردا ـ شماره ۲۶ )
در عبارت بالا، هاشمی رفسنجانی دو نکته را روشن می کند :
1 – او می گوید که پرداختن به فعالیتهای اقتصادی توسط واواک در زمان جنگ مورد نیاز بود. معنای این ادعا اینست که در دوره ریاست جمهوری او و وزارت فلاحیان نبود که واواک وارد کار اقتصادی شد. در دوره وزارت ریشهری و ریاست جمهوری خامنه ای نیز واواک در بازی دزدی – اختلاس – رشوه – خرید اسلحه و تحصیل در آمدهای نامشروع بوده است. ادعای او تا حدی درست است. زیرا خرید اسلحه در دوره خامنه ای بود و جنگ نیز ادامه داشت .
2 – او خاطر نشان می سازد که اگر واواک وارد مسائل مالی شده است اشکالی ندارد همه کشورها مانند سرویس های ما عمل می کنند اما او نگفت که آنها وارد خرید ها و دزدی های آنچنانی نمی شوند .
به هر حال آنچه که از سخنان هاشمی رفسنجانی بر می آید، واواک در زمان او ورودش به مسائل اقتصادی قانونی شد و این اجازه به واواک داده شد که در مسائل اقتصادی وارد شو. اما چگونه وارد شد؟ به این ترتیب. در زیر به چند نمونه از چگونگی ورود این وزارت خانه به فعالیتهای اقتصادی را می آوریم. قبل از آن باید گفت در آن فعالیتها، کلیه نیروهای مافیایی در کنار هم قرار گرفته بودند:
● شرکت ایران مارین گستر: یکی از شرکت های بزرگ اقتصادی و تجاری که به هر دلیل حاضر نبود که منویات واواک را اجرا کند. به همین دلیل توسط این وزارتخانه ابتدا برای سعیدی، رییس شرکت، پاپوش درست کردند و او را به زندان انداختند و سپس کلیه اموال آن شرکت را که رقم بسیار بالایی بود مصادره نمودند و با سرمایه و شرکت او وارد کارهای اقتصادی دیگر شدند .
اما بعدها پرونده این خیانت بزرگ به اقتصاد کشور رو شد و مشخص شد که واواک به صورت ناجوانمردانه با ایجاد مشکل آن شرکت را مصادره کرده است . در اینجا باید گفت که قاضی پرونده محکومیت و مصادره اموال شرکت ایران مارین گستر حجت الاسلام محسنی اژه ای بود .
● شرکت مقاطعه کاری برادران افراشته: از جمله شرکت های گردن کلفت در واردات کالا و ساخت و ساز بود که با ورود برخی از اعضای واواک در این شرکت موجبات دستگیری و مصادره بسیاری از اموال آن بوجودآمد . در این ماجرا نیز، محسنی اژه ای و برخی دیگر از اعضای واواک همکاری تنگاتنگی داشته اند. در جریان محاکمه برادران افراشته تنها از دو نفر نام برده شد:
1- اکبر خوش کوش رییس گروه ضربت واواک و از جمله تروریست های داخل و خارج از کشور . و
2- مهدی خجسته برادر همسر خامنه ای، «رهبر معظم» رژیم ولایت فقیه. به گفته هائی که در این محاکمه، بر زبان ها آمده اند، توجه کنیم:.
– داوود افراشته یکی از برادران افراشته در دادگاه چنین می گوید :
«….درسال ۱۳۷۳ اکبر خوش کوش برای ساختن ساختمانی به من مراجعه کرد و کمک خواست که در قبال این کار وی طی قراردادی که بین شرکت مخابرات و «شرکت فران {شرکت پوششی وزارت اطلاعات]بسته شده بود و در آن عنوان شده بود ۳۰۰ دستگاه موبایل گرفته شود را یادآور شد و گفت که مایل است ۱۰۰ دستگاه آن را به من بفروشد که بعد من بابت خرید، ۱۰۰ میلیون تومان چک به وی دادم و قرار شد چند روز بعد هم موبایلها را تحویل بدهد .
بعد از مدتی، در تماس با وی برای تحویل موبایلها، وی گفت شرکت کم کاری کرده و از من خواست تا در تماس با دوبی از آنجا گوشی خریداری و بعد از تحویل به فرودگاه به نام «اکبر اکبری» {نام مستعار وزارتی اکبرخوشکوش} به تهران آمده و پس از ورود گوشیها در عرض۳ تا ۴ ماه وی فقط ۲۹ دستگاه تلفن به من تحویل داد و حتی تعدادی را نیز به شخصی به نام همایون طوسی فر تحویل داد. بعدها به علت تاخیر در تحویل، ما تقاضای پولمان را کردیم که ایشان نمی دادند و تهدید می کردند بالاخره پس از مدتها دوندگی توانستیم از وی بصورت چکی بلند مدت بگیریم .
– محسنی اژه ای می پرسد: در سال ۱۳۷۳ بین شما و خوش کوش گوشی موبایل مبادله می شد آیا خط هم می گرفتید ؟ چگونه از شرکت مخابرات خط می گرفتید؟
– داوود افراشته: من نمی گرفتم و این قرارداد بین شرکت مخابرات و شرکت فران بود !
– محسنی اژه ای: به شما چگونه تلفن همراه می دادند؟
– داوود افراشته : گوشی را به من می دادند و فتوکپی شناسنامه می گرفتند و بعد بنام زده و به آدرس خریدار قبض صادر می شد بدون حتی یکبار مراجعه به شرکت مخابرات! خوش کوش همین طور به چندین نفر تلفن فروخت و من فقط از طریق دوبی و توسط آقای خجسته [مهدی خجسته برادر زن سید علی خامنه ای] گوشی موبایل خریداری و از طریق هواپیما به تهران انتقال می دادم
– محسنی اژه ای: قیمت دستگاه با خط چه مقدار بود؟
– داوود افراشته: ۲/۱ میلیون تا ۳۸/۱ میلیون تومان که مابین یک میلیون و ۹۰۰ تا دومیلیون می فروختیم .
– محسنی اژه ای: شما می دانستید که واردات تلفن همراه ممنوع است ؟
-داوود افراشته: بله! ولی این کالا شاید تحت نام دیگری وارد می شد چون تنها شرکت مخابرات عهده دار وارد کردن این کالاست {اکبر خوش کوش گوشی ها را تحت نام کالای امنیتی وارد می کرده است} …
– محسنی اژه ای : شما ۴۳ دستگاه را در چه ظرف زمانی گرفتید؟
– داوود افراشته: حدود ۳ ماه طول کشید و می گفتند شرکت فران به ما گوشی نمی دهد ولی خوش کوش گوشی تحویل می گرفت و خودش می فروخت»(۱۶).
● پرونده فاضل خدا داد و رفیق دوست که اتفاقا قاضی آن دادگاه نیز محسنی اژه ای بود . او نفر اول پرونده را که رفیق دوست بود با نفر دوم که فاضل خدا داد بود، جانشین کرد و او را به اعدام محکوم کرد. و برادر رفیق دوست را که در آن اختلاس، 131 میلیارد تومان از اموال مردم را به یغما برده بود به حبس ابد محکوم کرد. در زندان او را به مسئولیت خرید زندان انتخاب کردند و بعد حکم او را به 15 سال زندان تقلیل دادند و سپس آزادش کردند تا به امور دزدی و اختلاس و خورد و برد اموال مردم با همکاری واواک و برادر بزرگوار و همسر او در بنیاد نور که وارده کننده داروهای ضرور مردم است ادامه دهد .
● مورد دیگر گرفتن حق الکشف بود که این مسئله مشکلات بسیاری را برای شرکتهای اقتصادی ایجاد کرده بود و «سربازان گمنام امام زمان» هر از چندی با کشف شرکتی به پولهای باد آورده ای دست می یافتند و چاق تر می شدند .
از آن به بعد بود که مانند حالا که کلیه قراردادها با سپاه پاسداران بسته می شود با واواک بسته می شدند. از جمله جاده سازی ، تونل سازی ، کشتی رانی و …
● بدنام کردن نیروهای مبارز و سیاسی
● و…
وقتی جنایات واواک افشا شدند، هاشمی گفت :
«…شناختی که از من هست این است که نوعا با حرکتهای افراطی مخالفم ….درباره باند سعید امامی(٬در دوران من برای ما مشخص شد که با سیاستهای جاری کشور ازجمله تشنج زدایی آنها مخالف هستند ٬اینها موشک بردند به یک کشور خارجی …. از داخل وزارت اطلاعات قضیه را پیگیری کردیم و ثابت شد و من به وزارت اطلاعات گفتیم که(اینها باید کیفر ببینند …) (17)»
هاشمی رفسنجانی باز هم دروغ می گفت. زیرا دستور برکناری سعید امامی را خامنه ای داده بود و نه هاشمی رفسنجانی . البته همه خوانندگان می دانند که سعید امامی از آن مقام به مقامی دیگر منصوب شد و به جنایات خود دادمه داد تا زمانی که توسط یارانش خودکشی شد .
وقتی هاشمی رفسنجانی این سخن را گفت و ماجرا به فلاحیان نوشته شد، او دو بار سران رژیم را تهدید کرد که مواظب خودشان باشند .
– بار اول گفت: «وزیر اگر قرار باشد پاسخ دهد به همراه رئیس خود باید حاضر شود».
– دفعه دوم، با رازداری بسیار گفت : «معلوم می شود که با اینکه دیگر ما وزیر نیستیم و مسئولیتی هم نداریم اما هنوز همه از سایه ما هم می ترسند … (۲۰)» .
با روشن شدم رد پای فقیهان در این جنایات رهبر نظام سعی کرد با فدا کردن چند تن از مهره های رده پایین این جنایات را از گردن یاران مفتی خود بردارد. در آن زمان، خاتمی و یونسی و دیگر اصلاح طلبان که پیگیر این قضایا بودند بار دیگر مردم و حق آنان را فراموش کردند و از پیگیری جنایات انجام شده دست برداشتند. در نهایت، با ترور سعید حجاریان متوجه شدند که چه خطایی کرده اند اما باز هم به خیانت های خود در قبال حقوق مردم ادامه دادند و آن جریان را نیز پیگیری نکردند تا زمانی که بار دیگر آن گروه اهل جنایت به سر کارهای خود بازگشتند و در حال حاضر نیز به همان کارها ادامه می دهند .

* بخش هایی از پرسش و پاسخ فلاحیان با دانشجویان در تاریخ 24 اردیبهشت سال 1380 چنین است :
«…‌قصد داشتم بعد از محاكمه افراد در دادگاه سخن بگويم. اين افراد كسانی نبودند كه با من موافق باشند. همين كاظمی كه اين كار را انجام داد، ‌جزو مخالفين بنده بود و از نظر سابقه سياسی، چپ بود و در دوره انتخابات و بعد از آن هم سينه چاك دوم خرداد بود بنابراين معنا ندارد كه در انتخابات با من باشد … ‌اين كسانی كه اين قتل‌ها را مرتكب شدند بعد از من منصوب شدند و مخالف من بودند. در زمان من هم اتفاق نيافتاده و من درآن زمان هيچ ارتباطی با وزارت اطلاعات نداشتم. كسانی كه بعد از من بعنوان معاون سركار آمدند،‌ دل خوشی از ما نداشتند، بنابراين چگونه می‌توان اين حوادث را به ما نسبت داد؟»
فلاحيان در پاسخ به سئوال ديگری درباره سعيد امامی گفت:‌ «نوارهای سخنرانی سعيد امامی در دانشگاه را گوش بدهيد. سعيد امامی در آن دوره كه معاون من بود از خيلی روشنفكران، روشنفكرتر بود. اما اينكه ايشان در جريانی بوده يا نبوده من تا به حال يقين پيدا نكرده‌ام. آقايان می‌گويند. در رابطه با قتل‌ها دستگير نشده بود. يك اتهام ديگری در اين رابطه مطرح بود(اشاره تلويحی به قتل احمد خمينی) كه بعدا توضيح می‌دهم ولی تا به حال برای هيچ‌كس ثابت نشده يعنی برای ما ثابت نشده كه در آن قتل‌ها دست داشته و خودكشی كرده است.
بعضی گفتند كه شما از ايشان دفاع كرده‌ای. بنده از هيچ كس اگر خلافی مرتكب شده باشد، ‌دفاع نمی‌كنم حتی اگر در زمان من اين خلاف رخ داده باشد.فردی كه در آن زمان وزارت خانه يكی از چهار معاون امنيتی بوده است وقتی هم من از وزارت خانه رفتم، ايشان مدير كل بود،‌ در آن دوران هيچ چيزی از ايشان نديديم حالا بعداز يك سال فرض كنيم كه ايشان كاری كرده باشد،‌آيا من بايد پاسخگو باشم ويا به مديريت من اشكال وارد است؟

سوم دری نجف آبادی:
سومین وزیر واواک در رژیم ولایت مطلقه فقیه، دری نجف آبادی است که از اطرافیان آیت الله منتظری بود و جاسوس هاشمی رفسنجانی و دیگر ایران گیتی ها نزد او شد و در حال حاضر، دادستان کل کشور است. او یکی از متصدیان جنایت های سیاسی در این رژیم است. همین شخص بود که دستور کشتن سرافراز مرد وطن فروهر و همسرش و بر بسیاری از قتل های سیاسی داده است:
فهرستی از جنایات دری نجف ﺁبادی ، « دادستان »کل کشور و عضو ستاد حقوق بشر :
1 – شرکت و رهبری مستقیم در جنایتهای سیاسی که داریوش و پروانه فروهر و محمد مختاری و محمد جعفر پوینده و مجید شریف و زال زاده و… قربانیانشان بودند .
2 – شرکت در اعدامهای بعد ازکودتای سال 60 و بعد از آن .
3 – جاسوسی نزد منتظری برای باند خامنه ای – هاشمی رفسنجانی
4 – مسئولیت سرکوب مردم در نجف ﺁباد زمانی که به نفع ﺁیت الله منتظری تحصن کرده بودند.
5 – دخالت در سرکوب روزنامه نگاران و دانشجویان در سمت دادستانی کل کشور
6- گرفتن رشوه های چند صد میلیونی و میلیارد تومانی توسط خود و فرزند رشیدش در زمانی که سرپرست دیوان عدالت بود به گونه ای که پسرش را به جرم گرفتن رشوه دستگیر کردند ولی به سرعت ﺁزاد شد در آن زمان چند نفر از آقازاده ها را با هم در رابطه با رشوه و دخالت در احکام و ضربه به اقتصاد کشور دستگیر کردند که یکی از آنها، آقازاده دری نجف آبادی بود و دیگری آقازاده مقتدایی و سومی آقازاده واعظ طبسی و چهارمی آقازاده یکی دیگر از روحانیون . کار این گروه این بود که توسط پسر دری نجف ابادی ارتباطاتی در دیوان عدالت ایجاد کرده بودند که با استفاده از آن، برخی از احکام را با دریافت دهها میلیون تومان تغییر می دادند . هم اینک کسی که براثر لو رفتن مأموران قتلهای سیاسی ناگزیر از استعفاء شد از بانیان حقوق بشر شده است! در زیر بخشی از اعترافات صادق مهدوی از اعضای معاونت امنیت وزارت اطلاعات را که در جریان قتل داریوش فروهر و پروانه اسکندری دست داشته است را می خوانیم :
– بازپرس خطاب به صادق مهدوی: آقای موسوی مدعی است افراد به قتل رسیده توسط تو به اصطلاح کاندید شدند و به موسوی معرفی کردی آیا صحت دارد؟ توضیح دهید طبق چه دلیل و مدرکی آنان را محق قتل می دانستی؟. در تعیین مصداق آیا کسی به تو کمک می کرد؟
– صادق مهدوی: حقیر درجلسه(دیدار من و موسوی با درّی) وقتی در خصوص طیف لائیک ها و ملیون مرتد در جلسه توضیحاتی می دادم نام جمعی از سران و عناصر موثر اینان مانند فروهر در حزب ملت، منصور کوشان، گلشیری، مختاری، کردوانی، درویشیان، چهل تن، پوینده، عبادی، کار، سپانلو و رکاندن را نام بردم. در جلسه توضیح می دادم مثلا فروهر و دستگاه رهبری حزب ملت در شرایط حاضر چه موقعیتی در بین اپوزیسیون پیدا کرده اند. سرپل ارتباطی بین فعالین داخل و خارج و بالعکس شده اند، به چه شکلی پس از آنکه در سال 60 عناصرجبهه ملی از سوی امام مرتد اعلام شدند. آن ها (فروهر و تشکیلات او) با تغییر نام جریان سیاسی متبوع خود توانسته اند فعالیت سیاسی خود را ادامه بدهند و هم اکنون در بین مخالفان خط مشی مسلحانه، تندترین مواضع را در برخورد با نظام دارد و به تمامی مسئولان و دست اندرکاران با شدیدترین لحن اهانت می کند. . . یک نکته اینکه، حقیر تا نیمه دوم سال 74 اعتقادی به اینگونه عملیات نداشتم و تشکیلات اوامری را اعلام و من اطاعت کردم. در هر صورت، من به دستور تشکیلات در این 4 فقره قتل شرکت کردم.
چون مسئول اینجانب فلاح بودند در منزل خود او فرمودند کارد را شما بزن و چگونگی تهیه و آوردنش را نیز خود ایشان می دانند. انجام دستور کردم. من بیهوش کرده، علی محسنی با کارد چند ضربه به سینه وی وارد نمود. تک تک از منزل خارج شدیم و به محل کار مراجعه نمودیم. حتی به علت طولانی شدن کار اضافه کاری آن شب را برای بنده محاسبه نموده و به همراه حقوق به بنده توسط فیش حقوقی پرداخت کردند .
– محمد صفائی پرسنل معاونت اطلاعات مردمی اداره کل پشتیبانی عملیاتی شنود. او از طریق روشن در جریان قرار گرفت.
– ایرج آموزگار پرسنل معاونت امنیت، شاغل در اداره کل چپ، اداره چپ نو به لحاظ اداری تحت مسئولیت حقیر قرار داشته و در جریان قتل ها بوده. از همان ابتدا از امر وزیر و موقعیت آقای موسوی مطلع و آماده حضور در صحنه های عملیات بوده است.
– امید اکبری پرسنل معاونت امنیت، شاغل در اداره کل چپ، اداره چپ نو به لحاظ اداری تحت مسئولیت حقیر قرار داشته. در جریان قتل ها بوده و از امر وزیر و موقعیت موسوی مطلع و آماده حضور در صحنه های عملیات بوده. توضیح آنکه آموزگار و احمدی نیز مانند خسرو و اصغر سیاح از موقعیت اداری حقیر به خوبی آگاهی داشته اند و چنانچه با موسوی برخورد می کردند و از امر وزیر مطمئن نبودند امکان نداشت صرفا به دستور حقیر اقدام به قتل کنند.

چهارمین وزیر واواک حجت الاسلام علی یونسی
چهارمین وزیر واواک رژیم ولایت فقیه، دانش آموخته مدرسه حقانی، یونسی است. او از ابتدای انقلاب مانند دیگر حجج اسلام در سرکوب نیروهای مبارز شرکت داشت . وی سالیان درازی مسئولیت قضایی نیروهای نظامی را عهده دار بود و در آن زمان، به نام ادریسی معروف بود . با بر سر کار آمدن خاتمی و شروع «قتل های زنجیره ای»، خاتمی برای مبارزه با باندهای مفسد در واواک، وی را به مقام وزیری انتخاب کرد و او تا حدی که می توانست و اجازه داشت در حذف این نیروها کوشش کرد. اما به لیل وابستگی جنایتکاران با بیت رهبری امکان دستگیری و محاکمه جنایتکاران پیش نیامد و در نهایت از دست او و خاتمی نیز کاری ساخته نشد .

پنجمین وزیر واواک حجت الاسلام غلامحسین محسنی اژه ای
اژه ای یکی از جنایتکاران تاریخ انقلاب ایران و همکار نزدیک پور محمدی و یکی از مجرمینی است که پرونده اش در دادگاه مرتکبان جنایت بر ضد بشریت در حال بررسی می باشد . وی به همراه پور محمدی در جریان اعدام 4 هزار زندانی همان کارهایی را کردند که در زندانهای هیتلر و استالین انجام می دادند .
وی در دهها قتل دیگر نیز دخیل بوده است که قتل پیروز دوانی یکی از ﺁنهاست . فهرستی از دیگر جنایتهای او :
1 – دخالت مستقیم در قتل های سیاسی که جانیان خود آنها را «قتلهای زنجیره ای» خواندند.
2 – دادن حکم اعدام صدها نفر درسالهای 60 و بعد از آن
3 – دادن حکم اعدام پیروز دوانی و شرکت در قتل او
4- شرکت در بازجویی و سرپرستی دادگاههای انقلاب که منجر به اعدام هزاران نفر در ایران شده است
5- شرکت مستقیم در اعدام های سال 67 که بیش از 4 هزار نفر اعدام شدند
6 – شرکت و همراهی در شکنجه و حمله به مبارزان روحانی و غیر روحانی
7- دادن حکم حصر ﺁیة الله منتظری و زندان عبدالله نوری و شهرداران تهران و کرباسچی و برادران افراشته و فاضل خداداد و شرکت ایران مارین گستر و …
8 – گاز گرفتن و پرتاب قندان در یک دادگاه علنی که گفته می شود در بسیاری از دادگاههای غیر علنی کارهای بسیار زشت تری مانند مشت بر دهان زدن و لگد به پهلوی زندانی زدن و کشیدن موی زندانی و تف به صورت زندانی انداختن از کارهای عادی او در حین محاکمه افراد سیاسی بوده است .
9 – دادن حکم تعطیلی دهها نشریه در زمان ریاست بر دادگاهها
این ضد بشر متاسفانه در گروه حقوق بشر اسلامی به همراه یاران جنایتکارش قرار گرفته است که وجود او در این کمیسیون یعنی به سخره گرفتن حقوق بشر در این رژیم ضد بشر است . این وزیر فعلی واواک همواره در حال دسیسه چینی در مورد مبارزان است. وی هم اینک در حال تهیه پروژه انقلاب مخملی به همراه پور محمدی و دری نجف آبادی و باند رسانه ای مافیاها در صدا و سیما و نشریه کیهان و…است تا از آن طریق بتوانند عده زیادی از روشنفکران و دگر اندیشان و سیاسیون و هنرمندان را به زندان بکشانند .
او از دستور دهندگان شکنجه توانچه و اکبر محمدی – که موجب مرگ او شد – است. از بدو ورود به دادگاههای انقلاب و معاونت در واواک همواره از عوامل قتل ها و شکنجه ها بوده است .
وی پس از انتصاب به وزارت واواک، همانگونه که خامنه ای تمایل داشت، واواک را زیر مجموعه اطلاعات بیت قرار داد و کلیه اسناد و مدارک و پرونده های موجود را با تکثیر آنها، به بیت انتقال داد که موجب خشنودی رهبر را فراهم آورد .
در زیر بخشی از اعترافات سعید امامی در مورد دستور قتل پیروز دوانی از سوی محسنی اژه ای آورده می شود تا چهره واقعی او بیشتر مشخص شود .
سعید امامی در اعترافات خود چنین می گوید :
«مدتها بود که حکم بازداشت و دستگیری پیروز دوانی را از قوه قضائیه درخواست نموده بودیم، برابر گزارش اداره کل اطلاعات مجامع فرهنگی وی فعالیتهای تخریبی زیادی را در پوشش کانون نویسندگان و دیگر گروههای به ظاهر فرهنگی انجام میداد و ارتباط گسترده ای هم با رادیوها و عوامل ضدانقلاب خارج‌ از کشور داشت، منتها به دلیل حساسیتهای رایج پیرامون این قبیل افراد و شرایط عمومی کشور با آن موافقت نمیشد. تا آنکه یک روز در دیداری که با حاج آقا محسنی اژه ای داشتم موضوع را شخصا با ایشان در میان گذاشتم و وی پیشنهاد کرد ‌خودتان عمل کنید و از وی مصاحبه تصویری بگیرید بعدا مستند به آن مصاحبه اعلام جرم کنید تا حکم بازداشتش صادر شود. قبول کردم و فردایش جریان این توافق را به سیدصادق که معاون عملیاتی ما بود گفتم. وی را بازداشت کردند. مدتی در یکی از خانه های امن حوزه مشاوران بود تا اینکه برای مصاحبه آماده شد. مصاحبه از ایشان که گرفته شد موضوع را به اطلاع حاج آقا دری رساندیم، ایشان گفت حکمش را که گرفتید تحویل اطلاعات نیروی انتظامی بدهیدش، بازداشتگاه خودمان نبریدش. موضوع گم شدن وی جنجال به پا کرده بود و علی الظاهر آقا هم کمی احتیاط میکرد. با حاج آقا محسنی آمدم تماس بگیرم نتوانستم پیدایش کنم، به تیم گفتم ایشان را آماده اعزام بکنند و بالاخره توانستم همان شب حاج آقا [محسن اژه ای] را در منزلشان ببینم، موضوع را به ایشان گفتم که گفتند لازم نیست تحویل نیروی انتظامی بدهید، حکم افسادش صادر شده، تمامش کنید! حتی واضحتر هم گفتند که با مسئولیت من بکشیدش. اینجا بود که بنده هم به سید صادق گفتم که به تیم بگویید. من خودم به واسطه مشکلی که در مقابل دفتر حفاظت منافع مصر اتفاق افتاده بود رفتم آنجا و تیم حکم را در همان ساختمان اجرا نموده بود آن شب . . . » (صص 461 ـ462 از جلد 17 بازجویی های سعید امامی) .
ادامه دارد





مافیای «اطلاعاتی» -2 پیدایش واواک

19 03 2010
 
   
 

مافیای «اطلاعاتی» -2  پیدایش واواک by 22Bahman.

سعید امامی: «من از آغاز انقلاب تا به امروز سرباز گوش به فرمان نظام مقدس اسلامي و مقام ولايت بوده و هستم، هيچگاه بدون کسب اجازه و يا بدون دستورات مقامات عالي نظام کاري انجام نداده‌ام.
هرچه را که به صلاح نظام و اسلام دانسته‌ام به عنوان پيشنهاد به مسئولانم ارائه کرده‌ام. من خود را گناهکار نمي‌دانم. کساني که حذف شده‌اند، مرتد، ناصبي و محارب بوده‌اند. حکم مجازات آنها مثل هميشه به ما تکليف شده است و ما آنچه کرده‌ايم اجراي تکاليف شرعي بوده است نه قتل و جنايت… »
«دستور قتل داريوش فروهر و پروانه اسکندري را به روال معمول هميشگي حجت‌الاسلام علي فلاحيان به من داد. احکام اعدام ساير محاربين قبلا در زمان وزارت فلاحيان صادر شده بود. از مدتها پيش قرار بر اين بود که عوامل مؤثر فرهنگي وابسته که توطئه‌ تهاجم فرهنگي را در ايران پياده مي‌کردند و جمعا صد نفر بودند اعدام شوند. حکم حذف 29 نفر از نويسندگان از مدتها پيش مشخص و احکام قبلاً صادر شده بود که در مورد 7 تن از آن عناصر احکام در دوره وزارت علي فلاحيان اجرا شده بود. وقتي حکم اعدام فروهر به ما ابلاغ شد پرسيديم که تکليف احکام معطل مانده اعضاي کانون نويسندگان چه مي‌شود که حاج آقا دري نيز گفتند هرچه سريعتر اقدام شود بهتر است و اين بار نيز مثل ماقبل انجام شد با فرق اينکه بجاي ابلاغ از سوي فلاحيان امور از طريق حاج ‌آقا دري نجف‌آبادي هماهنگ مي‌شد»
(از اعترافات سعید امامی )

1- حفاظت اطلاعات ارتش- رکن دو

به محض پیروزی انقلاب، گروههای مختلف برای کسب قدرت اطلاعاتی تهاجم گسترده ای را برای تصرف مراکز اطلاعات انجام دادند. زیرا می خواستند، با دستیابی بر اطلاعات موجود، موقعیت برتر بدست آورند .
بر اساس اطلاعات، نیروهای مستقر در مراکز اطلاعات، بخصوص ساواک و اداره اطلاعات ارتش، عبارت بودند از :
– سپاه پاسداران
– انجمن حجتیه
– سازمان مجاهدین خلق
– سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی
– حزب توده
– نیروهای وابسته به سازمانهای جاسوسی
این مجموعه با حضور در این دو سازمان، تلاش داشتند همزمان با زمینه سازی انحلال ارتش، نیروی جایگزین آن را نیز آماده نمایند .
از ابتدای انقلاب، سازمان مجاهدین خلق و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و برخی از گروههای چپی و نیز برخی از بلند پایگان حزب جمهوری اسلامی تلاش می کردند با انحلال ارتش نیروی مورد نظر خود را جایگزین آن نمایند و این کار حتی زمانی که عراق به ایران حمله کرد نیز ادامه داشت .
نیرویی که خود را برای جایگزینی ارتش لایق تر از همه نیروها می دانست سپاه پاسداران بود که به دلیل نیاز به کسب قدرت کامل نظامی سعی می کرد با کمک نیروهای وابسته در ارتش نفوذ کرده و با برنامه گذاری های خاص و پیدا کردن کودتاهای واقعی و ساختگی ضربات شدیدی به ارتش وارد آورد وخود جایگزین آن شود .
در آن زمان، نیروهای سپاه پاسداران با کمک سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ودادستانی و با حمایت نیروهای حزب جمهوری اسلامی ایران و از جمله بهشتی – هاشمی – خامنه ای و … در پی این بودند که طرح انحلال ارتش را به تصویب شورای انقلاب و خمینی برسانند و آن را منحل کنند. در جریان انقلاب، توافقی را با سلیوان، واپسین سفیر امریکا در ایران، بعمل آوردند که پیش از انتشار سندهای سفارت امریکا، بعنوان «وحدت چکمه و نعلین»، از پرده بیرون افتاده بود. آن زمان، بهشتی و خامنه ای و موسوی اردبیلی (که باتفاق مهندس بازرگان با سلیوان ملاقات و توافق را بعمل آورده بود) و هاشمی رفسنجانی و خود خمینی تصور نمی کردند که ارتش تن به اوامر ژنرال هایز ندهد و اعلام بی طرفی کند. بعد از آنکه، حکومت موقت «سپاه موقت انقلاب» را تشکیل داد و روحانیان تشنه قدرت از دست دولت موقت خارجش کردند، بفکر افتادند که وحدت چمکه و نعلین را برهم بزنند و ارتشی از خود داشته باشند. این شد که به جان ارتش افتادند و هیچ فرصتی را برای ضربه زدن به آن و پاشاندنش از دست ندادند.
سپاه با ساخت کمیته ای کودتا یاب کاملا حساب شده ارتش را تحت فشار قرار داده بودند. با دستگیریهای وسیع و شکنجه و اعدام افسران، دقیقا همان کارهایی را انجام می دادند که عراق نیاز داشت یعنی تضعیف ارتش به هنگام حمله عراق به ایران . در این کمیته چه کسانی بودند و چه خط و ربطی داشتند؟ به خط و ربط آنها توجه کنید تا متوجه شوید که چرا کشف کودتا در ارتش بکار ایجاد استبداد ملاتاریا با ستون فقراتی که سپاه شد، لازم بود:
● مصاحبه منبع ف با نویسنده کتاب شنود اشباح:
امكان دارد، كالبد شكافی بفرمایید؟
* منبع (ف): در كمیته خنثی‌سازی نقاب [كودتا] بعد از محسن‌ رضایی، مهدی منتظری سرپرست شد. مسعود كشمیری بود كه توضیح می‌دهم… كارهای تعقیب و مراقبت و جلب و به یك معنا عملیات لازم به عهده «رضا عاصف» و مجموعه اطلاعات سپاه بود. بیشتر بازجوئی‌ها هم مختلف انجام می‌شد… سعید مظفری و حجاریان بودند كه با ركنی كار می‌كردند… جمال اصفهانی بود که مسئول مركزیت كودتایی‌ها به عهده‌اش بود…
كشمیری رابط ركن 2 ارتش با مجموعه ضد كودتا بود. یعنی رضوی كه نماینده اداره دوم بود… جواد قدیری هم بود… اما خب كشمیری ‌با بعضی از این افراد رفیق بود، با بعضی همكار بود با بعضی هم باند بود. .
(کتاب شنوداشباح، رضا گلپور )
با توضیح فوق تا حدی مشخص می شود که رکن دو در این زمان بر عهده نیروهای زیر بوده است:
1 – سپاه پاسداران به سرپرستی محسن رضایی و منتظری و رضا عاصف
2 – سازمان مجاهدین خلق و برخی از نیروهای وابسته به سازمانهای اطلاعاتی که عاملهاشان مسعود کشمیری و جواد قدیری بوده اند.
3 – سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که از آنها، سعید حجاریان و سعید مظفری و بیژن تاجیک و تقی محمدی و ..
4 – دادستانی انقلاب که جمال اصفهانی عضو آن بود و نزدیک به سپاه نیز بود
5 – انجمن حجتیه که محمد رضوی – که ازاعضای رده بالای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز بود – و سرهنگ اقارب پرست و سرهنگ کتیبه و … از این انجمن بودند.
● رضا زواره‌ای در آبان و آذر 1379 گفته است: «… مسعود كشمیری به همراه مهندس رضوی (كه از اعضای شورای مركزی سازمان مجاهدین انقلاب بود) به هادوی دادستان انقلاب معرفی شدند. از مجرای هادوی به اداره دوم ارتش (ركن2) كه اصلی‌ترین تشیكلات حفاظتی ارتش به شمار می‌رفتند، معرفی شدند. آنها هم به ساختمانی رفتتد كه مقر اصلی جاسوسی نظامی آمریكا در خاورمیانه بود. در مقر فرماندهی اداری سیا در ایران و حدود یك كامیون اسناد از طریق این دو جابجا و مفقود شدند». (ص شنود اشباح472)
در مصاحبه ای دیگر رد پای افراد گروه دیگر را می بینیم که حضور آنها در جریان کودتا یابی بسیار نظر گیر است:
6 – گروه دانشجویان پیرو خط امام که حضورآنها در میان گروههای کودتا یاب مهم است .
● س: جایگاه كشمیری و یا اصولا چارت سیستم ستاد خنثی كننده كودتای «نقاب» به چه شكلی بود؟
* منتظری: از جاهای مختلف آمده بودند. از اطلاعات سپاه، نیروی هوایی ارتش، نیروهای لانه جاسوسی، كه البته در واقع متولی كار، اطلاعات سپاه بود. جایگاه كشمیری هم خیال شما را راحت كنم، به طوری بود كه به همه اطلاعات دسترسی داشت.
● س: مسئولیت این ستاد با چه كسی بود؟
* منتظری: آقای محسن رضایی مسئول ستاد بود… (کتاب شنود اشباح ، رضا گلپور ، ص629)
از مصاحبه محقق با «علی‌ فلاحیان»( 24/8/1379): «… وردی‌نژاد… اون مقداری كه من می‌شناسمش، ابتدا از حوالی سال 61 بود، توی سپاه دیدمش. مسئول امنیت بود [در اطلاعات سپاه.] معروف بود از بچه‌های مجاهدین انقلابِ، بعد هم از خودش پرسیدم، گفت: خب بله بودم. ولی به خاطر نظر «امام» استعفا دادم… خب پستهای كلیدی اطلاعاتی را این طیف مجاهدین انقلاب قبل از تشكیل وزارت داشتند… »
● س :اطلاعات ارتش بودند،
* منتظری: «خسرو تهرانی اطلاعات نخست‌وزیری بود ». بهزاد نبوی، كمیته بود. وردی‌نژاد هم در اطلاعات سپاه بود.» (کتاب شنود اشباح ، رضا گلپور)
در این رابطه به سخنان کودتا یاب ارشد که در بخش نظامی بود توجه بفرمایید :
● كودتای نوژه … در تاریخ 18 تیرماه 1359 خنثی شد… در فاصله شكست «كودتای نوژه» تا «كودتای قطب‌زاده- شریعتمداری» یعنی در طول 5/1 سال، سه توطئه كودتای دیگر نیز به سرنوشت «نوژه» دچار شد… حجت‌الاسلام ری‌شهری، رئیس‌ وقت دادگاه انقلاب ارتش، در گزارش مطبوعاتی خود ، گفت: «اولین گروه براندازی «پارس» بود، كه مخفف «پاسداران رژیم سلطنتی» است. دومین گروه براندازی «نمارا» بود و سومین گروه «نیما» نام داشت و چهارمین گروه، گروهی بود كه آقای قطب‌زاده نام آن را «نجات انقلاب ایران» گذارده بود. ارتباط تمامی این گروهها، با واسطه یا بی‌واسطه به سازمان جاسوسی «سیا» و شیطان بزرگ برمی‌گردد…(کتاب شنود اشباح ، رضا گلپور ، ص 448 )

2-مرکز اطلاعات نخست وزیری

این مرکز نیز مانند دیگر مراکز اطلاعاتی بعد از انقلاب در تیول نیروهای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بود . آنها که به عنوان نیروهای نظامی و سرکوب گر تحت امر «روحانیت» وارد عمل شده بودند از همان ابتدا با توجه به اطلاعات و آموزه هایی که از دیگر سازمانهای جاسوسی از طریق گروهها به دست آورده بودند، متوجه شده بودند که برای حفظ انقلاب مردم و در اختیار گرفتن حرکت آینده مردم و مقابله با مخالفت های آتی آنان، باید مراکز اطلاعاتی و نظامی سرکوبگرانه ای را به وجود آورند. به همین دلیل می بینیم که نیروهای وابسته به آنها در کلیه مراکز اطلاعاتی بعد از انقلاب پخش شده بودند تا بتوانند در آن مراکز هم بر اساس رهنمودهای سازمانی کنترل را در دست خود داشته باشند .
در حراست یا اطلاعات نخست وزیری نیز نیروهای این سازمان بیشترین نفرات را داشتند. خسرو تهرانی قنبری را به مدیریت آن منصوب کرده بودند و در کنار او، کسانی چون سعید حجاریان و سعید مظفری و محمدی و… را قرار داده بودند .
آنها برای گسترش قدرت خود افرادی را از این مرکز با تایید دادستانی به اطلاعات ارتش فرستاده بودند تا در مواقع ضروری از اطلاعات موجود در آن محل نیز برای پیشبرد مقاصد خود استفاده نمایند .
برخی از اسناد نشان می دهند که افراد مستقر در این مرکز در جریان بسیاری از مسائل بوده اند اما از اعلام آنها را تا به حال خودداری کرده اند در این مورد نیز نوشته گلپور را می آوریم :
● مصاحبه محقق با «منبع (ص)»:« … كنگرلو از فجر اسلامی‌ها بود. مثل علیرضا محسنی و علی رضا معیری» و اینها. ظاهراً اونها توی تشكیلات مجاهدین انقلاب نیامدند… محسن كنگرلو به شدت به میرحسین موسوی در بحثهای امنیتی نزدیك بود… توی قصه «مك‌فارلین» از كلیدهای اولیه و اصلی بود. در تحقیقات استراتژیك هم همراه سعید حجاریان بود». (ص727)
همین کنگر لو بود که از سوی میرحسین موسوی با رابطی در فرانسه که ایرانی بود (قربانی فر)، تماس گرفت و درخواست تسلیحات نظامی برای ایران کرد . او از نیروهای وابسته به سپاه پاسدارن بود که از سوی آنان برای خرید و دریافت اسلحه با این شخص وارد مذاکره شده بود .

3- معاونت اطلاعات کمیته های انقلاب اسلامی:

از دیگر مراکزی که جهت کنترل و سرکوب حرکت های مردمی به وجود آمده بود، یکی کمیته های انقلاب اسلامی بود که نیروهای مختلفی در میان این کمیته جا گرفته بودند:

● از مصاحبه محقق با «منبع (ن)»: «… در كمیته مركزی سه طیف اعضا جمع شده بودند:
1- دسته اول مشترك سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بودند. مثل «خسرو تهرانی»، «بهزاد نبوی»، «عباس یزدان پناه»، «خلیل اشجعی»، مهندس «خالدی» (معاون وزیر بازرگانی)، «قنادان»…
2 – طیف دوم صددرصد با اینها مخالف بودند كه نماینده اونها دكتر «گلاب بخش» است …
3- دسته سوم سایر افرادی كه غالباً بی‌طرف بودند… البته آن طیف مجاهدین انقلاب با برادر آقای «كنی» («باقری») ارتباط نزدیكی داشتند. (کتاب شنود اشباح )
کمیته های انقلاب اسلامی نیز از جمله نیروهایی بود که جهت مقابله با اعتراضات مردمی به وجود آمد . از این کمیته بود که افراد به نهادهای دیگر اطلاعاتی منتقل شده و در آن محل مستقر شده بودند .
این کمیته ها که در تهران و شهرستانها ایجاد شده بودند، تحت سرپرستی محمد رضا مهدوی کنی و برخی دیگر از روحانیون قرار داشت و نیروهای سازمان مجاهدین نیز به عنوان عوامل نظامی و اطلاعاتی آنها بودند .
از مهمترین مراکز این کمیته ها کمیته مستقر در سفارت امریکا بود که بر اساس برنامه ریزی های انجام شده، برای این که سفارت راحت به تصرف در آید، مدتی قبل از اشغال سفارت، کمیته مستقر در آن را تعطیل کرده بودند .
کمیته های انقلاب اسلامی یکی از محلهای حمله به اجتماعات بود که در آن زمان به نام حزب الله معروف بودند . افراد گروه چماقدار آن زمان مجموعه ای بودند از نیروهای تحت نظارت و عضو کمیته های انقلاب اسلامی و اطلاعات نخست وزیری و سپاه پاسداران و بسیج سپاه پاسداران که کار حفاظت از حاکمیت ملاتاریا را بر عهده داشتند .
یکی از مهمترین حمله های آنان، حمله به سخنرانی رییس جمهوری، در دانشگاه تهران، در 14 اسفند 59 بود. در این باره، دادستانی چنین می نویسد :
«…گروه عظیمی از حزب الله از صبح 14 اسفند در دانشگاه فعالانه حضور داشته جهت یاری پاسداران یک مینی بوس از کمیته قزوین اعزام شده بودند. همین پاسداران بودندکه در قطع سیم‌های بلندگو شرکت داشتند. شرکت حزب الله و پاسداران بر علیه بنی‌صدر طبیعی بود، سپاه بدون هیچ واهمه و ملاحظه‌ای مانند کوه در برابر بنی‌صدر می‌ایستد. اگر 14 اسفند بدون حضور نهاد‌های انقلاب و پرخاش آنان و بدون نعره های حزب الله پایان می یافت اکنون ما مسلما در این اوج گذرگاه انقلاب گام بر نمی‌داشتیم.» (غائله 14 اسفند ، ص 491 – 488 )
بنی صدر قبل از اینکه نیروهای کمیته به کمک استبداد بیاید و در سرکوب مردم شرکت کند به اقای بازرگان چنین گفته بود :
«به بازرگان و دولت موقت گفتم: تمام این نهاد هایی که شما می‌سازید مثل سپاه پاسداران و کمیته انقلاب، تمام ستون‌های استبداد جدید را دارید می‌سازید. ممکن نیست ما سپاه پاسداران بسازیم که از انقلاب پاسداری کند. انقلاب معنایش این است که زور را بردارد و این را نمی‌شود شما نقض کنید. شما با ایجاد یک نیروی مسلح می‌خواهید انقلاب را حفظ کنید؟»

4 – واحدهای اطلاعات دادستانی:

از جمله نیروهای اطلاعاتی و امنیتی که مدعی بود که واواک باید به آنها واگذار شود، نیروهایی بودند که تحت نظارت قوه قضاییه بودند . این نیروها با توجه به حمایت نیروهای مستقر در قوه قضاییه ودادستانی، از جمله نیروهای بسیار سرکوبگر بودند.
اکثر نیروهای مستقر در این مرکز، وابسته به هیات موتلفه اسلامی بودند که به دلیل حضور کم رنگ برخی از آنها در زندانهای قبل از انقلاب، معتقد بودند که باید جریان زندانها – بازجویی ها – کارهای اطلاعاتی و امنیتی در اختیار آنها قرار بگیرد .
تا زمان بر سر کار آمدن محمد محمدی نیک معروف به ریشهری، آنها حاضر نبودند اطلاعات خود را در اختیار دیگران قرار بدهند .
پایگاه اصلی نیروهای این بخش در بازار و خیابانهای مولوی و سرچشمه بود که بیشتر از نیروهای بازار تامین می شد . از معروفترین افراد این مرکز می توان به افرادی چون اسدالله بادامچیان و مرتضی نبوی واسدالله لاجوردی و عسگر اولادی و کچویی و… اشاره کرد که از ابتدای انقلاب، مدیریت در زندانها و سرپرستی زندانها و سازمان زندانها ملک طلق پدرشان است که به هیچ وجه حاضر نیستند که مدیریت آن را به دیگران واگذار نمایند .
سعید حجاریان در مورد چگونگی عمل اسدالله لاجوردی و اطلاعات دادستانی میگوید :
«…لاجوردی و برخی دیگر به برخورد قانونی و به بیانیه ۱۰ ماده ای دادستانی اصلا اعتقاد نداشتند و معتقد بودند که باید برخورد قاطعی را با آن گروهها کرد و لازم نیست خیلی خودمان را به ضابطه و قانون ملزم کنیم مثلا در رابطه با ماجرای سعادتی دوستان رفته بودند صحبت کرده بودند که وی حفظ شود و نگه داشته شود …یک مرتبه خبر آوردند که آقای لاجوردی خودش کار سعادتی را تمام کرده ….رجوی به این احتیاج داشت که لاجوردی بیشتر بچه های او را بزند تا او بیشتر بتواند نیرو جذب کند و کینه و نفرت آنها را به نظام افزایش دهد . لاجوردی هم به این احتیاج داشت که رجوی بیشتر ترور کند تا او بتواند مسئولان را توجیه کند که باید تا آخر خط رفت و نه تنها سازمان منافقین بلکه هر کسی که ذره ای دگر اندیشی دارد باید جارو شود٬ این یعنی سیکل معیوب و ما بشدت در آن زمان با آن مخالف بودیم…»
(مصاحبه سعید حجاریان با عمادالدین باغی – صبح امروز )
« وقتی قرار شد که این گروههای ناهماهنگ و مشکل ساز متحد شوند و وزارت یا سازمانی را به وجود آورند درگیری بیشتر شد و برخی معتقد بودند که باید این کارها به صورت سازمان در اختیار رهبری قرار گیرد و برخی معتقد به وزارت شدن ان بودند و در نهایت به وزارت تبدیل شد اما سرپرستی ان را به فردی از بیت رهبری و معتمد آنجا دادند و از آن به بعد هم حتما وزیر باید با تایید رهبری به آن مقام انتخاب می شد تا رهبر به طور کامل بر آن اعمال نفوذ داشته باشد به جز در دورانی کوتاه که یونسی در راس آن بود در بقیه زمانها این وزارت اطلاعات بود که تحت نظر رهبری و یاران او اداره می شدند و در کلیه جنایات دخیل بود.»
(روزنامه «فتح»، مصاحبه «عماد باقی» با «سعید حجاریان كاشی» )
«… ما به اینجا رسیدیم كه اداره این مملكت، بدون اطلاعات نمی‌شود. بالأخره جمهوری اسلامی، طاغوت را منحل كرده؛ اما بایستی یك سیستم اطلاعاتی كه ساختارش دمكراتیك باشد، به وجود بیاید. با تعدادی از دوستان نشستیم و اولین طرح تشكیل سیستم اطلاعاتی مملكت را در دوران مجلس اول ریختیم…
چند گرایش در مورد وضعیت آتی اطلاعات وجود داشت كه آن را احصاء می‌كنم…
– یك گرایش، مشخصاً توسط سپاه نمایندگی می‌شد. مسئولین و فرماندهی وقت سپاه معتقد بودند كه اطلاعات، بایست در دل سپاه بماند…
– گرایش دیگری كه وجود داشت گرایش قوه قضاییه و رئیس وقت تشكیلات قضایی بود… رئیس‌ قوه قضائیه معتقد بود كه چون امور اطلاعاتی محفوف به امور قضایی است (چه در مرحله جمع‌آوری و چه در مرحله پیگیری) و همه جا با امور قضایی مماس هست، اطلاعات، باید سازمانی تابع قوه قضاییه باشد…
– بعضاً هم از حاج «احمد» آقا شنیده می‌شد كه نظراتی ابراز می‌كردند كه تابع رهبری باشد.
– نماینده رئیس‌جمهور هم به كمیسیون تلفیق می‌آمد و نظرشان این بود كه اطلاعات باید سازمانی باشد، تابع ریاست جمهوری، چون اطلاعات، ابزار ستادی ریاست جمهوری است… 

– امام هم به حاج «احمد» آقا گله كرده بود كه كجای دنیا آمدند، سیستم اطلاعاتی‌شان را وزارتخانه كردند، كه شما بخواهید دومی باشید؟ این را به من گفتند. به مرحوم حاج «احمد» آقا گفتم كه منعی برای سازمان كردن اطلاعات، وجود ندارد، اگر بخواهید، ما تلاش می‌كنیم كه اطلاعات سازمانی باشد، تابع رهبری … اما بنده، خدمت شما عرض می‌كنم و به «آقا» [«امام»] هم بفرمایید كه اگر، فردا یك سیستم اطلاعاتی متمركزی را، زیر نظر رهبری درست كردیم؛‌ هر اتفاقی كه در آن افتاد، به پای ایشان نوشته می‌شود. یعنی اگر یك نفر بیرون آمد، گفت: مثلاً من را آنجا شكنجه كردند، چه كردند و چه نكردند، بالأخره مسئول «امام» است. آیا «امام» می‌پذیرد؟…
حاج‌ «احمد» آقا رفت و برگشت و گفت: نه. «آقا» گفتند: ما نمی‌خواهیم این چیزها را به ما بچسبانند…» (کتاب شنود اشباح ، رضا گلپور، ص740-738)
واواک، از مهر سال ۱۳۶۳، کار خود را با افرادی چون ریشهری و سعید حجاریان و علی ربیعی و سعید امامی و فلاحیان و … شروع کرد .
– طیف علی ربیعی و حجاریان کار ایدئولوژیک و گزینش را عهده دار بودند و
– طیف فلاحیان و سعید امامی طیف عملیاتی و امنیتی را بر عهده داشتند .
با وزیر شدن علی فلاحیان و نزدیکی وی به اصغر میر حجازی امور به بیت رهبری واگذار شد. در این امر، هاشمی رفسنجانی نیز دخیل بود .
بعد از فوت خمینی، جانشینان او، با توجه به ضرورتی که احساس می کردند، تلاش کردند کلیه امور مربوط به واواک را خود در اختیار داشته باشند. به همین دلیل، میر حجازی را مسئول نمودند تا کلیه نیروهای اطلاعاتی را توجیه نماید که باید کارهای خود را به اطلاع رهبری انجام دهند .
بعد از بر سر کار آمدن خامنه ای و تسلط و ولایت وی بر واواک، کار کرد این وزارتخانه مانند کارکرد قوه قضاییه و سپاه پاسداران دچار تغییر شد و این وزارت خانه می بایست بر اساس مصلحت نظام و جهت حفظ آن کشتار ایرانیان مخالف را، در خارج و داخل کشور، آغاز نماید. در این مورد به خودی و غیر خودی نیز رحم نکند و هر کس که داعیه مبارزه با نظام ولایت داشته باشد، را باید از بین ببرد .
به طوری که گفته می شود در سال ۱۳۷۳ ،
– از مجموع دوازده معاونت این وزارتخانه هشت معاونت در اختیار راستها بود
– از مجموع شصت و چهار اداره کل وزارت پنجاه و سه مدیر کل از میان راستها انتخاب شده بودند
– غالب ادارات اطلاعات استانها نیز از همین طیف بودند ٬
واواک، در دوران فلاحیان، به شکلی عجیب تر یک دست و متحد شده بود و علاوه بر آن وارد کارهای اقتصادی و تروریستی و بمب گذاری نیز شده بود و همه زیر نظر خامنه ای و هاشمی عمل می کردند .
گفته می شود در سال 72 در بولتن ماهانه وزارت که با نام مشکات منتشر می شده و در اختیار رده های دو تا چهار وزارت بوده است، به صراحت این مسئله از قول محسن راشد یکی از مدیران ارشد این وزارتخانه نقل شده بود که آقای هاشمی میتواند بروی یکصد هزار رای از معاونت وزارت تا خبرچین وزارت حساب کند
واواک همانگونه که در بالا نیز به آن اشاره شد دارای معاونت های مختلف و ادارات زیر مجموعه آن می باشد که به عنوان مثال، به یکی از این معاونت ها در جریان قتل های زنجیره ای به شرح زیر اشاره شده است . البته برخی دیگر از اداره کل های آن ذکر نشده است .
1- معاونت امنیت، حمید سرمدی، معاون وزیر اطلاعات
2 – معاونت امنیت، موسوی، قائم مقام معاون و مدیر کل طرح و بررسی
3- اداره عملیات امنیت، محمد عزیز پور مدیر کل
4 -اداره عملیات امنیت، فلاح قائم مقام
5-اداره پشتیبانی عملیات – حمید رسولی – مدیر کل
6- اداره کل طرح و بررسی
7- اداره کل کارگزینی امنیت، موسوی، مدیر کل
8 – اداره کل التقاط، مدیر کل اسماعیلی
9 – اداره پدیده های التقاط، مدیر کل کامیار
10- اداره کل چپ، مدیر کل محمد صداقت
11 – اداره چپ نو، مدیر کل عالیخانی
ادامه دارد





مافیاهای «اطلاعاتی»

19 03 2010
مافیاهای «اطلاعاتی» – 1 by 22Bahman.

فلاحیان با وجود آنکه خود حاکم شرع بود، اما معمولا» و در موارد حساس احکام حذف محاربان را شخصا» صادر نمی‌کرد. او این احکام را از آیت‌الله خوشوقت، آیت‌الله مصباح، آیت‌الله خزعلی، آیت‌الله جنتی و گاها» نیز از حجت‌الاسلام محسنی اژه‌ای دریافت می‌کرد و بدست ما می‌داد. ما فقط به آقایان اخبار و اطلاعات می‌رساندیم و بعد هم منتظر دستور می‌ماندیم. مثلا» وقتی باخبر شدیم که حاج احمد آقا در جلسات خصوصی به مسئولان نظام و حتی به ولایت امر اهانت می‌کند. آن را ارجاع دادیم و بلافاصله دستور آمد که همه رفت و آمدهای ایشان را زیر نظر بگیرید و از مکالمات و ملاقاتهای ایشان نوار تهیه کنید. ما هم بمدت یکسال همین کار را کردیم. متأسفانه حاج احمد آقا به راه یک طرفه بدی وارد شده بود که برگشت نداشت. وقتی دستور حذف حاج احمد آقا را آقای فلاحیان به من ابلاغ کرد مضطرب شدم و حتی به تردید فرو رفتم. دو روز بعد همراه با آقای فلاحیان به دیدار آیت‌الله مصباح رفتیم، آقایان محسنی اژه‌ای و بادامچیان هم آنجا بودند. البته بعدا» حاج آقا خوشبخت هم از بیت آمدند آنجا و نظر جمع بر این بود که نباید به کسانی که با ولی امر مسلمین خصومت می‌کنند، رحم کرد …» (بخشی از اعترافات سعید امامی) وزارت اطلاعات ایران (واواک) ازبدو تاسیس محل گردهمایی افراد جنایتکاری شد که خمینی آنها را سربازان گمنام خواند. گمنامی این افراد به این دلیل بود که به علت کارها و اعمال غیر قانونی و غیر انسانی دوست نداشتند کسی نام اصلی آنها را بداند و به همین دلیل بود که معمولا از چند نام مستعار استفاده می کردند. این امر کار محقق را در شناسایی این جنایتکاران سخت تر می کند.
این وزارت خانه متشکل است از افراد و گروههائی است که به باندهای مافیایی دیگر وابستگی تام و کامل دارد . نمایندگان باندهای دیگر در بسیاری از اوقات در این وزارت خانه جمع می شوند و کاربردی یکسان در سرکوب حرکتهای ملی و آزادی خواهانه دارند .
برخی از نیروهای سپاه پاسداران و همچنین نیروهای باند مافیایی قوه قضاییه و نیز نیروهای باند مافیایی رسانه ای و سیاسی وسرکوبگر های خیابانی با این وزارتخانه ارتباط تنگاتنگ دارند . به عنوان مثال
* باند مافیای قضایی و واواک – علی فلاحیان – مصطفی پور محمدی – علی رازینی – روح الله حسینیان – دری نجف آبادی– محمد ری شهری – علی یونسی – محسنی اژه ای – سعید مرتضوی – حسن زارعی دهنوی – قاضی حداد – و… با واواک همکاری می کنند . البته عموم اعضای مافیایی قوه قضاییه که در بخش قوه قضاییه معرفی شدند با واواک در رابطه هستند .
*باند مافیای نظامی و واواک: مرتضی رضایی – محسن رضایی – محمد رضا نقدی – رمضانی – وحیدی – محمد حسین زاده حجازی – غلامعلی رشید – حسین الله کرم و…
* باند مافیای سیاسی و واواک: حبیب الله عسگر اولادی – اسدالله بادمچیان – محمد رضا باهنر – مرتضی نبوی – بهزاد نبوی –محمد غرضی – واعظ طبسی – مرتضی بختیاری – صفار هرندی و … تحت نظر بیت علی خامنه ای و بنا بر موقع و وضعیت سیاسی، با مشورت با اکبر هاشمی رفسنجانی
* باند مافیای رسانه ای و واواک: حسین شریعتمداری – صفار هرندی – حسن شایانفر – عباس سلیمی نمین – علی حسین پناه – مرتضی نبوی – محمد رضا باهنر – حسین انتظامی – علی لاریجانی – حسین فدایی – عزت الله ضرغامی – سرافراز و …
* باند مافیای سرکوب های خیابانی و واواک: عبدالله محتشم – حسین الله کرم – مسعود ده نمکی – محمد رضا نقدی – کمیل کاوه – محمد پناهیان – سلطانی – میر حجازی – محمدی گلپایگانی – ابوالمعالی و…
* باند مافیایی ترورها و واواک: مصطفی پور محمدی – جواد وعیدی – محمد جعفری – محمد حجازی – وحیدی – قاسم سلیمانی – مرتضی رضایی – علی فلاحیان – پور قناد – علی معصومی – روح الله حسینیان – خوش کوش – و…
* باند مافیای اقتصادی و واواک: مرتضی نبوی – حبیب الله عسکر اولادی – واعظ طبسی – فروزنده – اصغر میر حجازی – محسن رفیق دوست – محمد ریشهری – احمد جنتی و …
بطوری که مشاهده می شود روابط میان هشت گروه مافیایی به چه صورت برقرار است که در بخش قوه قضاییه نیز به آن اشاره شد و در بخش های دیگر نیز اشاراتی به آن خواهد شد. برخی افراد در چند گروه هستند و ارتباط چندگانه ای با واواک دارند.
در مقدمه گفته شد که این نیروها به صورت افقی و عمودی در میان گروههای خود و دیگر گروهها در رفت و آمد هستند و با این جابجایی ها می توانند در برنامه ریزی ها و هماهنگی ها شرکت کنند که در این مورد تنها به چند مورد جهت یاد آوری اشاره می شود :
● محمود احمدی نزاد عضو سپاه پاسداران در باند مافیای نظامی – عضو شورای نگهبان و مسئول گروههای نظارتی در باند مافیای سیاسی – عضو و یاور در حمله به اجتماعات دانشجویی و مردمی در باند مافیایی سرکوب های خیابانی – عضو در سرقت و قاچاق مواد سوختی به همراه سردار صادق محصولی در اورمیه که پرونده آنان هنوز باز است – عضو باند مافیای اقتصادی و نیز عضو باند مافیایی ترورها در خارج و داخل کشور و….
● مصطفی پور محمدی عضو باند مافیایی قوه قضاییه و نیز عضو باند مافیایی واواک – عضو باند مافیایی ترورهای داخلی و خارجی – عضو باند مافیایی سیاسی با پست وزارت کشوری در حکومت احمدی نژاد – عضو باند سرکوب های خیابانی در جریان حمله به اجتماعات مردمی و کارگری و دانشجویی و زنان و معلمان و … و عضو باند مافیای اقتصادی که در چندین مؤسسه و شرکت و نهاد از اعضای مهم و برجسته است .
با بررسی هایی که انجام شده و نیاز به تحقیق بیشتری نیز دارد به نظر می رسد که نیروهای این وزارتخانه متشکل شده اند از:
1 – نیروهای سازمانی خود وزارتخانه که به گروههای مختلفی تقسیم می شوند
2 – نیروهایی که در انقلاب سال 57 شرکت کرده اند. اینها عمدتا در حال پاکسازی و بازنشسته شدن هستند و طی سالهای گذشته نیز به انحاء مختلف مورد تصفیه قرار گرفته اند. تعدادی از آنها به خارج از کشور مهاجرت نموده و برخی در اتفاقات ساختگی کشته شده اند .
3- نیروهای خشن و جنایتکار وابسته به نظام ولایت که عبارتند از :
– نیروهای مرتبط با هیات موتلفه اسلامی – نیروهای این جمعیت بعد از انقلاب در اکثر جنایت های رژیم ولایت فقیه شریک بوده اند و مقامات امنیتی – نظامی و اطلاعاتی تصدی کرده اند. از آن جمله هستند بادامچیان و مرتضی نبوی و عسگر اولادی و باهنر و لاجوردی و …
– نیروهای مرتبط با سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی : این نیروها نیز از بدو انقلاب در کلیه امور مرتبط با سرکوب و دستگیری و شکنجه و بازجویی و اعدام ها شرکت داشته اند. در حال حاضر اصلاح طلب شده اند. کسانی چون سعید حجاریان و مصطفی تاج زاده و محسن آرمین و بهزاد نبوی و خسرو قنبری تهرانی و نعیمی پور و علوی تبار و عطریان فر و… امروز اصلاح طلبند. برخی براستی خواستار «اصلاح ساختاری» شده اند و برخی دیگر می خواهند در محدوده رژیم، متصدی امور باشند.
– نیروهای مرتبط با انجمن حجتیه : این نیروها نیز از ابتدای انقلاب با ورود به بخش های اطلاعاتی – امنیتی توانستند بخشی از این وزارت خانه را در اختیار خود بگیرند. از جمله محمد رضوی و سرهنگ اقارب پرست و سرهنگ کتیبه و …
– نیروهای مرتبط با مدرسه حقانی و حوزه های علمیه قم: با پیروزی انقلاب نیروهای تازه به دوران رسیده روحانیت بر اساس نقشه قبلی برای کسب تمامی قدرت بخشی از نیروهای خود را که در خشونت و کینه و دشمنی با مبارزان سیاسی بیشتر از همه آماده بودند را وارد این بخش ها کردند. این افراد تا به حال نیز در این وزارت و نیز در مافیاهای دیگر، از جمله در باندهای قوه قضاییه و باند های سیاسی به کار مشغول هستند. از مهمترین آنها می توان مصطفی پور محمدی و علی فلاحیان و علی رازینی و ابراهیم رازینی و محسنی اژه ای و ریشهری و… را نام برد.
3 – نیروهای وابسته به سازمانهای مأمورجاسوسی خارج از کشور : از افراد بیشماری می توان نام برد ولی از همه مهمتر سعید امامی و مصطفی پور محمدی و عالیخانی هستند که بانی باندهای مافیائی شده اند. در آینده در مورد آنها و کارهاشان توضیحات لازم داده خواهند شد .
4- افراد مشکوک به عضویت در فرقه بهاییت . با توجه به نفوذ نیروهای این فرقه قبل از انقلاب در میان نیروهای امنیتی و اطلاعاتی بعد از انقلاب نیز برخی از اعضای خشونت طلب این فرقه که مانند خود ولایتیون در پی کسب قدرت هستند وارد این باند شده اند که می توان از خود سعید امامی و روح الله حسینیان و قوام نام برد .
5- نیروهای مرتبط باسلطنت طلبان و ساواکی ها : با پیروزی انقلاب و ایجاد تغییرات گسترده در میان نیروهای امنیتی و اطلاعاتی برخی از افراد وابسته به این گروه ها نیز توانستند وارد این وزارتخانه شوند و به کارهای مخرب خود ادامه دهند. از میان آنها می توان باز هم به سعید امامی اشاره کرد که چند جانبه کار می کرد و نیز عالیخانی و … که پست های مهم این وزارتخانه را در اختیار داشتند .
6- نیروهای موجود در سازمانهای دیگر که خود به تنهایی باندهایی را ایجاد کرده اند ولی با این وزارتخانه ارتباط کامل دارند و در مجموع کلیه نیروهای امنیتی و اطلاعاتی تحت نظارت بیت رهبری قرار گرفته است از جمله :
● افراد اطلاعات سپاه پاسداران : این افراد از بدو انقلاب، یک گروه اطلاعاتی را تشکیل می دادند که با احمد خمینی کار می کردند و تنها او از هویتشان آگاه بود. با تشکیل سپاه، اطلاعات سپاه را بوجود آوردند. هم اکنون نیز اطلاعات سپاه واواک موازی بشمار می رود و تحت نظر خامنه ای است. از جمله سران اطلاعات سپاه می توان از محسن رضایی و مرتضی رضایی و وحیدی و قاسم سلیمانی و خسرو تهرانی نام برد.
● افراد اطلاعات نیروی انتظامی: این اطلاعات موازی نیز پس از ادغام نیروهای کمیته انقلاب اسلامی و شهربانی و ژاندارمری به وجود آمد و تا به حال به کار خود به عنوان اطلاعات موازی ادامه داده است. از سران این اطلاعات می توان از غلامرضا نقدی و رمضانی و صدر الاسلام و لطفیان نام برد .
● افراد اطلاعات قوه قضاییه: این قوه نیز برای خود واواک ایجاد کرده است. زمانی که قوه قضائیه احساس کرد که واواک، در دوران خاتمی، باب طبع عمل نمی کند، خود دست به ایجاد واواک موازی زد. واواک مافیاهای حاکم بر قوه قضائیه نیز به بخش اطلاعات «بیت رهبری» مرتبط است. از سران این نوع واواکی ها، می توان از الیاس محمودی نام برد.
● نیروهای اطلاعات بسیج سپاه پاسداران: این افراد نیز از بدو انقلاب در کلیه امور امنیتی و اطلاعاتی مشغول بکار بوده اند و کارشان جمع آوری اطلاعات در باره مبارزان و مخالفان است. این افراد ابتدا تحت نظارت هیات موتلفه بودند و بعدها به سپاه پاسداران وصل شدند. با وجود این، بعنوان اعضای یک سازمان اطلاعاتی به کار خود ادامه می دهند و اطلاعات مربوط به مخالفان سیاسی در شهرها را از طریق مخبران خود جمع آوری و در اختیار سپاه پاسداران قرار می دهند .
● «واواک بیت رهبری »: مرکز اصلی اطلاعات و امنیت کشور در واقع در این بیت قرار گرفته است. هر چند که وزارتخانه ای به این نام وجود دارد اما همواره همه کارهای این وزارتخانه تحت نظارت و فرماندهی این بیت بوده است که از دوران «ولایت» مداری خامنه ای، این کار به اصغر میر حجازی واگذار شده است. هنوز هم او «وزیر» این واواک و واواکهای دیگر است و بر کلیه نیروهای امنیتی و اطلاعاتی و حتی وزارت اطلاعات نظارت کامل دارد و فعالیتهای آنها را با نظر رهبری، تهیه و ابلاغ می کند.
● سازمان اطلاعات ارتش: این سازمان چند نوبت تصفیه شد. امروزه، به کمک نیروهای امنیتی و اطلاعاتی حافظ رژیم ولایت فقیه، در کار شناسائی نظامیان مبارز و کمک کار دیگر قوای امنیتی و اطلاعاتی و قضایی است. از رؤسای این سازمان، می توان از سرهنگ کتیبه و سرهنگ نظران نام برد.
7- افراد مرتبط با گروههای مخالف که در واواک نفوذ دارند مانند :
● افراد وابسته به حزب توده . افراد این گروه سیاسی از ابتدای انقلاب درمیان نیروهای امنیتی و اطلاعاتی نفوذ کرده اند. بعضی از آنها «توبه» کرده اند و شناخته اند مثل شهبازی و برخی دیگر، بسا هنوز در رده پایین این وزارتخانه مشغول بکارند.
● افراد وابسته به حزب زحمتکشان دکتر بقائی: این افراد از آنجا که خیلی به افکار ولایتیون نزدیک بودند، از همان ابتدای انقلاب وارد این گروههای اطلاعاتی شده اند و همچنان در واواک مشغول بکارند .
● افراد وابسته به سازمان مجاهدین خلق: افراد این سازمان نیز از ابتدای انقلاب در میان نیروهای امنیتی و اطلاعاتی نفوذ کرده بوند. بعد از تصفیه های مکرر در میان این نیروها بسیاری از آنها تصفیه شدند و تعدادی نیز توبه کردند و در خدمت ماندند. اما به نظر می رسد که هنوز تعداد اندکی افراد هوادار این سازمان در رده پایین وجود داشته باشند. بدیهی است واواک نیز در این سازمان نفوذ کرده و افراد خود را دارد.
● نیروهای وابسته به کمونیستها : در ابتدای انقلاب برخی از افراد این گروهها نیز در واواک نفوذ کرده بودند. ضربات سختی به مبارزان از سوی افراد این گروه ها و حزب توده و حزب زحمتکشان وارد شدند . به نظر می رسد هنوز هم اندک نیرویی از این گروهها در میان افراد رده پایین این وزارتخانه باشند .

* واواک به چه نوع فعالیتها مشغول بوده است و هست:
واواک و نیروهای وابسته به آن، از ابتدای انقلاب در قلمرو های زیر فعالیت می کرده است:
1 – خبرگیری و تهیه اطلاعات از مبارزان .
2 – برنامه ریزی دستگیری مبارزان و مردم عادی .
3 – برنامه ریزی دستگیری مدیران شرکتهای بازرگانی و صنعتی و مؤسسات انتشاراتی و…
4 – دستگیری و بازجوئی با استفاده از شکنجه به قصد گرفتن اعتراف دلبخواه خود از مبارزان . در حال حاضر از دانشجویان و کارگران و زنان و معلمان و پزشکان و وکلا و بازاریان و استادان و بسا بیشتر از همه، از روحانیان.
5 – شرکت در ترورها و قتل : ترورهای سیاسی در خارج از کشور. فهرستی شامل حدود 500 مورد از این ترورها و قتلهای سازمان داده شده، در دست است.
6 – ایجاد حادثه های خونین بقصد بهره برداری از آنها در ایجاد جو خفقان و یا تشدید آن. بیش از صد مورد از بمب گذاری در مراکز مذهبی و فرهنگی در داخل و خارج از کشور، فهرست شده اند. از جمله :بمب گذاری در حرم امام رضا در مشهد و بمب گذاری در فلکه آب مشهد و بمب گذاری در خیابانهای تهران به هنگام انتخابات ریاست جمهوری احمدی نژاد و تهدید های آن زمان و بمب گذاری در اتوموبیلهای فراوان در شهر تهران و بمب گذاری در مساجد شیعیان و اهل سنت در زاهدان و بمب گذاری در مرکز یهودیان در آرژانتین و بمب گذاری در مقر امریکاییان در لبنان و بمب گذاریها در فرانسه و بمب گذاری در مقر فرانسویان در بیروت و بمب گذاری های مکرر در عراق و بمب گذاری در شهر اهواز و بمب گذاری در شهر شیراز و بمب گذاری در شهر زاهدان و …
7 – ترور مبارزان و مخالفان داخلی از جمله :
●کشیش میکائیلیان از کشیشهای مسیحی مقیم ایران .
● منوچهر صانعی و همسرش فیروزه کلانتری
● داریوش فروهر – دبیر حزب ملت ایران .
● پروانه اسکندری همسر و همرزم داریوش فروهر .
● سعیدی سیرجانی نویسنده معروف کتاب ضحاک مار دوش
● خسرو بشارتی که به وسیله گلوله در شهر کن به قتل رسید .
● حسین سرشار خواننده ایران ای مرز پر گهر که در آبادان به قتل رسید .
● فاطمه قائم مقامی سرمهماندار هواپیما
● دکتر فلاح یزدی پزشک آقای منتظری
● محمد تقی زهتا بی مورخ و زبان شناس
● شیخ محمد ضیائی امام جمعه بندرعباس
● حمید حاجی زاده و پسرش کارون بخاطر اینکه اشعار ملی می سرود
● معصومه مصدق نوه دکتر مصدق
● مهندس کریم جلی و همسرش فاطمه امامی
● دکتر جمشید پرتوی متخصص بیماریهای قلب که پزشک احمد خمینی بود و در خانه خود بطور مشکوکی کشته شد.
● جواد امامی کارشناس داد گستری و همسرش سونیا ال یاسین که در خانه خود کشته شدند
● سعید قیدی از پرسنل نیروی هوائی که جنازه او با ضربات چاقو کشته شده بود در سعادت آباد پیدا شد
● پیروز دوانی نویسنده و فعال سیاسی
● فرزینه مقصود لو و خواهرزاده اش شبنم حسینی
● ابراهیم زال زاده نویسنده و روزنامه نگار
● کشیش محمد باقر یوسفی ( روان بخش )
● دکترعبدالعزیز مجد استاد دانشگاه زاهدان از پیروان مذهب تسنن
● دکتراحمد صیاد از متفکران اهل سنت
● سیامک سنجری که توسط همین باند با چاقو به قتل رسید .
● فاروق فرساد اهل سنت که با آمپول هوا کشته شد .
● محمد ربیعی امام جمعه کرمانشاه که با آمپول هوا کشته شد.
● اشرف السادات برقعی در قم
● احمد میر علایی نویسنده و مترجم در اصفهان
● مهندس حسین برازنده در مشهد
● حسین شاه جمالی که یک مسلمان مسیحی شده بود
● کشیش دیباج
● میکائیلیان و کشیش هاپیک هوسپیان در کرج
● شمس الدین امیر علائی نخستین سفیر جمهوری اسلامی در فرانسه همکار زنده یاد دکتر مصدق و از رهبران جبهه ملی
● دکتر تقی تفتی و همسرو دو فرزندشان
● جواد سنا
● زهرا افتخاری
● جلال متین سید محمودمیدانی
● محمد مختاری
● جعفر پوینده
● مجید شریف نویسنده
● و ..
8 – آدم ربائی و طرح ریزی قتل های دستجمعی و ارسال اسلحه و…:
● ربودن فرج سرکوهی و پیروز دوانی که اولی بدین خاطر که در همان روز ربودنش افشا شد، جان سالم بدر برد و دومی به قتل رسید. 

طرح قتل نویسندگان عازم ارمنستان که اجرا هم شد اما شکست خورد.
●ارسال اسلحه به سوی فلسطین و دادن گزارش آن به اسراییل . زمانی که قرار بود روابط اسراییل و فلسطینیان بهبود یابد و در نتیجه ایران با ارسال یک کشتی مهمات از سکوهای مخفی خود به سوی دریای مدیترانه و کشف آن از سوی اسراییل موجب تشدید تنش میان ایران و اسرائیل و اسرائیل و فلسطین و… شد.
● ارسال مواد منفجره و موشک به اطریش جهت حمله به مرکز ناتو که لو رفت .
● شرکت در سرکوب های خیابانی: مواردی که حضور واواکی ها در آنها عیان بود، عبارتند از: سرکوب اعتراضات مردمی مشهد و سرکوب دانشجویان در خوابگاه دانشگاه تهران و سرکوب اجتماع زنان در میدان هفت تیر و حمله به مردم در جریان راهپیمایی های اعتراض آمیز تهران.
● شرکت در به قتل رساندن زندانیان سیاسی و ناپدید کردن آنها . در انجام این گونه جنایتها، واواکی ها، از کمک و یاری مأموران دژخیم صفت قوه قضاییه برخوردار می شوند. تعداد افرادی که در زندانهای کشور به قتل رسانده اند، از صدها متجاوز است. تنها چند مورد بر افکار عمومی معلوم شده اند: اکبر محمدی و زهرا کاظمی و زهرا بنی یعقوب .

* تأسیس واواک:
تاریخچه تاسیس واواک به سال بعد از کودتای خرداد 60 بر می گردد. این امر نشان می دهد که قبل از آن که واواک تاسیس شود کلیه کارهایی که مربوط به این وزارتخانه می شد توسط برخی از گروههای خود سر و غیر متمرکز انجام می شدند .
در سالهای اول انقلاب، هر گروه و دسته و مرکز قدرتی، بدون هماهنگی با دیگر مراکز، گروه اطلاعاتی داشت و خود سر عمل می کرد. به گونه ای که گاهی اوقات پیش می آمد که فردی توسط گروهی دستگیر شود و بعد از بازجویی آزاد می شد ولی فردای آن روز، توسط گروه دیگری دستگیر و به زندان فرستاده می شد .
درگیری های اول انقلاب به دلیل عدم هماهنگی این نیروها مشکلات بسیاری را به بار آورد. از جمله مهمترین موارد، مورد دستگیری فرزند آیت الله طالقانی بود. او توسط یکی از افراد کمیته، به نام غرضی دستگیر شده بود. غرضی کسی بود که فعالیت سیاسی خود را از عضویت در سازمان مجاهدین خلق شروع کرده و بعد از آنها جدا و ضد آنها شده بود. به پاداش «شکستن اسطوره طالقانی»، به استانداری خوزستان رسید و عامل متلاشی شدن لشگر خوزستان، در ایام پیش از تجاوز عراق شد. بعدها، وزیر نفت شد و خورد و بردهای بسیار کرد و اینک، کاخ او، مرکز ارتباط با انگلیسها است.
بهر رو، از وی می خواستند که فرزند طالقانی و کسانی را آزاد کند که با او دستگیر کرده بود و او از این کار خودداری میکرد. کار به جایی رسید که طالقانی از تهران به صورت قهر خارج شد و با دلجویی خمینی به تهران بازگشت .
در ابتدای انقلاب که واواک وجود نداشت جمع آوری اطلاعات و دستگیری ها و شکنجه و بازجویی ها و… برعهده چند گروه و مرکز بود که به شرح زیر :
1- اطلاعات سپاه پاسداران
2- اطلاعات ارتش ( رکن 2 )
3- اطلاعات کمیته های انقلاب اسلامی
4- اطلاعات دفتر نخست وزیری
5- اطلاعات دادستانی انقلاب
در زیر به هر کدام از آنها می پردازیم در رابطه با اطلاعات سپاه پاسداران نوشته حمید ذاکری را می آوریم که دقیق نوشته شده است .

1 – اطلاعات سپاه پاسداران
نظام فرماندهی در دروه اول تاسيس سپاه فاقد مشخصات سازمانی مانند ديگر نيروهای نظامی و امنيتی است. فرماندهی و ساختار سپاه فاقد درجه بندی نظامی است و انتصابات آن بر اساس روابط سازمانی قبل از انقلاب و نيز تا حدودی توانايی‌های فردی و نزديكی به مراكز قدرت انجام می‌گيرد. پذيرش نيروهای ستاد مركز و سپاه كشوری بصورت مجزا و با فرايند متفاوتی صورت می‌گيرد. نيروهايی كه برای ستاد مركز سپاه پذيرش می‌شوند بصورت مستقيم وارد مراحل گزينش نمی‌شوند بلكه معمولا با معرفی ديگر اعضای ستاد، وارد پروسه عضو گيری می‌شوند اين پروسه بسيار كند و نيز سخت است. در طی اين دوره تحقيقات وسيع و مصاحبه‌های طولانی صورت می‌گيرد تا گرايش‌های فكری و عقيدتی فرد داوطلب كاملا مشخص شود. خاستگاه طبقاتی نيروهای سپاه نيز طبقات متوسط و فقير است كه در پی دفاع از آرمانهای انقلاب و دفاع از وضعيت موجود به آن می‌پيوندند. در تهران بيشتر جوانان در سنين ١٨ تا ٢٥ جذب سپاه شده‌اند چرا كه سپاه يك محمل آرمانی برای زدودن تمام نمايه‌های رژيمی است كه مايه اصلی نابرابری‌های اجتماعی و فقر آنان بوده است. در اين دوره سپاه دارای دو بخش اصلی است: ستاد مركزی كه در مركز ساواك در تهران مستقر شده و بعدها با انتقال اين مركز به وزارت اطلاعات به قصر فيروزه منتقل می‌شود و نيز سپاه كشوری كه بتدريج در مناطق يازده گانه و چند ناحيه ويژه تقسيم بندی می‌شود.
ستاد مركزی سپاه در اين دوره بصورت واحدهای مجزا تقسيم بندی می‌شود مانند واحد پرسنلی، واحد سمعی بصری، واحد مخابرات، واحد اطلاعات، واحد عمليات، واحد حفاظت اطلاعات، واحد تداركات، واحد آموزش و بعدها با فرمان تشكيل ارتش بيست ميليونی توسط آيت‌الله خمينی واحد بسيج نيز به آن اضافه می‌شود. سپاه كشوری نيز تقسيم بندی خود را بر همين اساس دارد و مناطق تهران و اصفهان قويترين سازمانهای سپاه در سطح كشور محسوب می‌شوند. در اين دوره، تهران منطقه ده كشوری است و سپاه آن قويترين واحد اطلاعات در سطح كشور را دارد. تا مقطع تشكيل وزارت اطلاعات سپاه دو مركز موازی اطلاعات را در خود جمع دارد كه يكی از درون سپاه كنترل می‌شود و ديگری از خارج سپاه.

* واحد نهضت‌های آزاديبخش سپاه:
واحد نهضت‌های آزادی بخش سپاه بوسيله محمد منتظری در داخل سپاه تشكيل شد. اما سپاه تنها محملی برای پوشش رسمی فعاليتهای برون مرزی وی بود كه سالها قبل از انقلاب روابط بسيار گسترده‌ای با نهضتهای آزادبخش منطقه و جهان برقرار كرده بود. اين واحد را هر چند شايد بتوان به نوعی اطلاعات خارجی سپاه در اين دوره دانست، اما به علت شخصيت با نفوذ محمد منتظری كه اصولا در قالب‌های سپاه نمی‌گنجيد، فرماندهی و كنترل آن نيز در بيرون از سپاه بود و همين مسئله موجب تنش‌های بسيار ميان فرماندهی سپاه و نيز سپاه با وزارت خارجه شده بود. واقعه اشغال فرودگاه تهران در دوره دولت موقت توسط محمد منتظری و نيروهای وی اوج اين تنش‌ها بود. از نظر محمد منتظری و بعدها سيد مهدی‌هاشمی وظيفه اين واحد حمايت از نهضت‌های آزاديبخش بدون توجه به ماهيت آنها و نيز سياستهای رسمی كشور در عرصه خارجی بود. اما نهايتا فعاليتهای خارج از قاعده اين واحد و نيز تزاحم شديد آن با سياست خارجی دولت موقت و بعدها با دولت رجايی منجر به انحلال آن شد.
بخشی از نيروهای اين واحد از سپاه خارج شدند و جريان نهضت جهانی اسلام را به رهبری سيد مهدی‌هاشمی ايجاد كردند و گروه ديگری نيز جذب واحد اطلاعات شدند. انحلال اين واحد از طريق مصوبه مجلس و نيز دخالت صريح‌هاشمی رفسنجانی كه در آن زمان رياست مجلس را برعهده داشت، انجام گرفت. بنا به دلايلی كه بعدها در تاسيس وزارت اطلاعات نيز در نظر گرفته شد،‌ هاشمی رفسنجانی اعتقاد داشت كه قدرت گرفتن اطلاعات سپاه موجب كودتای اين نيرو خواهد شد.

* واحد اطلاعات سپاه
واحد اطلاعات سپاه با انگيزه جمع آوری اطلاعات از گروهای مخالف انقلاب و معارض تاسيس شد. اولين فرمانده واحد اطلاعات ستاد مركزی سپاه، محسن رضايی است كه بعدها پس از مرتضی رضايی فرمانده كل سپاه می‌شود. كادر اين واحد در اين دوره عمدتا از نيروهای بسيار جوان تشكيل شده اما هدايت آنها زير نظر كسانی است كه قبل از انقلاب تجربه فعاليتهای مخفی و نيز برخورد با ساواك را داشته‌اند. از اين رو تقسيم كار نيز بسيار ابتدايی بوده و ساختار سازمانی آن نيز هنوز شكل نهايی خود را نيافته است. نيروهای آن فاقد تجربه اطلاعاتی بوده و تنها منبع آموزشی آنها نيز جزوات برجای مانده از ساواك است. در اين مقطع بيشتر اسناد ساواك تا زمان تحويل به وزارت اطلاعات در دست واحد اطلاعات است. واحد اطلاعات سپاه در اين مقطع از امكانات ساواك و اموال مصادره شده از وابستگان رژيم سابق استفاده می‌كند و از نظر فنی در سطح پائينی قرار دارد. روحيه آزمون و خطا كاملا در ساختار آن مشهود بوده و نحوه گزينش آن نيز بر اساس روابط دوستانه افراد با يكديگر است. در اين دوره هسته اصلی واحد اطلاعات را جوانان انقلابی شهر ری و محله‌های اطراف آن مانند نازی آباد و جوانمرد قصاب و خزانه تشكيل می‌دهند و اين انحصار در ساختار اطلاعاتی سپاه برای ساليان متمادی برجای می‌ماند.
متلاشی كردن حزب توده و فرقان، برخورد با كودتای نوژه ( در اين دو مورد اطلاعات تائيد نشده‌ای از همكاری سازمان‌های اطلاعاتی شوروی سابق وجود دارد) و نيز برخورد با آندسته از گروه‌های سياسی كه وارد فاز نظامی شده اند، كارنامه واحد اطلاعات در اين دوره است. واحد اطلاعات سپاه در اين دوره همكاری بسيار نزديكی با دادستانی انقلاب و بخش اطلاعات آن دارد و تقريبا بصورت ضابط اين نهاد عمل می‌كند.
سپاه در طی اين سالها به دو بخش اصلی ستاد مركزی و سپاه كشور تقسيم می‌شود. نبايد فراموش كرد كه اين تقسيم بندی، در واقع، به نوعی تقسيم ابتدايی سپاه به دو بخش صف و ستاد بوده است. ( نيروهای ستادی در يك تشكيلات نظامی عمدتا حالت برنامه ريزی و كنترل اجرا را برعهده دارند در حاليكه نيروهای صف معمولا به نيروهای عملياتی كه وظيفه اجرای دستورات ستاد مركزی را دارند اطلاق می‌شود). در اين دوره سپاه كشوری خصوصا سپاه تهران در زمينه اطلاعات و نيز عمليات بسيار سازمان يافته و موثر عمل می‌كند. گشتهای اطلاعاتی القارعه در اين دوره از ابتكارات بسيار موثر سپاه در برخوردهای خيابانی بشمار می‌رود.

* واحد اطلاعات سپاه و تشكيل وزارت اطلاعات:
تا زمان تشكيل وزارت اطلاعات در سال ١٣٦٢، اطلاعات سپاه در كنار حراست نخست وزيری حرف اول را در زمينه اطلاعات خارجی و داخلی میزند. خصوصا كه در اين دوره سپاه به نوعی متولی جنگ نيز شده و حضوری موثر در عرصه جنگ با نيروهای اشغالگر عراقی دارد. در سال ١٣٦٢ تلاشی از سوی نيروهای چپ اسلامی صورت میگيرد كه اين انحصار شكسته شود. ظاهرا قبل از اين، بارها از آيت الله خمينی خواسته شده بود تا يك سازمان اطلاعات مركزی مانند ساواك در ايران بوجود آيد كه مستقيما زير نظر ايشان باشد اما مورد قبول قرار نگرفته بود. اما نهايتا، مقدمات و طرح تفضيلی تشكيل وزارت اطلاعات توسط سعيد حجاريان تهيه با حمايت هاشمی رفسنجانی، از تصویب مجلس می گذرد. با تشکیل وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه موظف می شود کلیه امکانات و اسناد و مراکز خود را تحویل این وزارت خانه داده و در امور اطلاعاتی با این وزارت خانه هماهنگ باشد. مسئله تحويل در اين زمان به يكی از بزرگترين مشكلات اين دو سازمان كه از همان ابتدا برای يكديگر رقيب محسوب میشوند، تبديل میشود. حتی اين امر درگيرهايی را نيز ميان مقامات اين دو سازمان ايجاد میكند. اما انتصاب شخصيت قدرتمندی مانند محمدی ری شهری كه قبل از اين رئيس دادسرای نظامی ارتش بوده به وزارت اطلاعات نهایتا موجب برتری وزارت شده و بيشتر امكانات سپاه به اين وزارت خانه منتقل میشود. البته رقابت واحد اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات در همين جا تمام نمیشود بلكه در واقع تمامی اينها زمينه ای را ايجاد میكند كه اين دو سازمان رقيب بعدها در بسياری از عرصه های داخلی و خارجی اطلاعات و امنيت با يكديگر رودرو میشوند.
اين جراحی ضربه شديدی به واحد اطلاعات سپاه می‌زند كه بصورت ناگهانی از بيشتر عرصه‌های اطلاعاتی كشور حذف می‌شود و تلاش عمده نيز بر اين است که تنها در زمينه اطلاعات نظامی فعاليت داشته باشد. بايد اشاره كرد كه بخش قابل توجهی از نيروهای واحد اطلاعات سپاه و نيز واحد نهضت ها با تشكيل وزارت اطلاعات جذب اين سازمان شده وبتدريج با تقويت هويت سازمانی وزارت اطلاعات، هويت‌های قبلی سازمانی رنگ می‌بازد.

*واحد اطلاعات در دوره جنگ:
در اين دوره با تثبيت سپاه به عنوان صحنه گردان اصلی جنگ، تلاش می‌شود تا تمامی زمينه‌های اطلاعاتی نيز به جنگ مرتبط شوند. در سازمان دهی جديد، سپاه از حالت واحدی خارج شده و تمامی واحدها به معاونت تبديل می‌شوند. از اين رو واحد اطلاعات سپاه نيز به معاونت اطلاعات سپاه تغيير نام می‌دهد.
با انتصاب محسن رضايی به فرماندهی كل سپاه، افراد ديگری به رياست اطلاعات سپاه می‌رسند كه از آن جمله اند، رضا سيف اللهی، سيد كاظم كاظمی ( كه در يكی از ديدارهای دوره‌ای از مناطق جنگی به شهادت می‌رسد) و نيز احمد وحيدی. اين آخری از همان زمان تشكيل واحد اطلاعات سپاه به فرماندهی محسن رضايی تا زمان رسيدن به فرماندهی اطلاعات سپاه همواره نقش جانشين اطلاعات سپاه را داشته و بعدها نيز با شهادت سيد كاظم كاظمی به رياست اين ساختار منصوب می‌شود.
معاونت اطلاعات در اين دوره دارای ساختار بخش اطلاعات عراق، اطلاعات خليج و كشورهای عربی، امنيت، بخش لبنان، بخش افريقا، بخش عمليات ويژه و تشكيلات اداری خاص خود است. هر چند از نظر سازمانی، ساماندهی مجدد معاونت اطلاعات سپاه پس از تشكيل وزارت اطلاعات و گرفته شدن بيشتر وظايف اطلاعاتی آن چندان به آسانی صورت نمی‌گيرد اما تلاش می‌شود تا حوزه‌های جديدی برای فعاليت اين معاونت در عرصه‌های اطلاعاتی تعريف شود.

*رويكردهای جديد در معاونت اطلاعات سپاه:
همانگونه كه گفته شد تشكيل وزارت اطلاعات، محدوديت‌های وسيعی را در دو عرصه داخلی و خارجی برای اطلاعات سپاه ايجاد كرد. با سپرده شدن اطلاعات امنيتی در داخل و نيز اطلاعات خارجی به وزارت اطلاعات و از سوی ديگر گرفته شدن امكانات و انتقال افراد با تجربه سپاه به اين وزارت خانه، جريان اطلاعات در سپاه عملا به ركود كشيده شد.
بنابراين تشكيلات اطلاعات در سپاه بدنبال تعريف ماموريت‌های جديد بود تا مجددا فضای لازم برای تاثير گزاری در جامعه اطلاعاتی را داشته باشد. در اين زمينه دو رويكرد جديد در اطلاعات سپاه تا حدودی ركود ايجاد شده را جبران كرد. اول پيگيری حمايت از نهضتها و جنبش‌های آزاديبخش اسلامی و دوم ايجاد جريان جنگ‌های نامنظم .
در خصوص رويكرد اول، معاونت اطلاعات سپاه بسرعت به تقويت نيروهای خود در لبنان و سوريه پرداخت و تلاش كرد تا در كشورهای همجوار جای خالی واحد نهضتهای سابق را كه قبلا حوزه فعاليت گروه محمد منتظری بود را پر كند. با توجه به درگيريهای وسيع اسرائيل در جنوب لبنان، تقويت حزب الله با موفقيت چشمگيری روبرو بود . در اين مرحله بخش لبنان معاونت اطلاعات سپاه موفق شد تا اولين پايگاه‌های آموزش نظامی خود را در لبنان داير كرده و پايگاه‌های محكمی را در سوريه ايجاد كند.
از سوی ديگر بالا رفتن ميزان تاثير گزاری حزب الله در مناقشه درونی لبنان و نيز استقامت آنان در جنوب لبنان در برابر اسرائيل مشروعيت خاصی را برای اين جريان ايجاد كرد. حزب الله از اين پس با حمايتهای مالی، نظامی واطلاعاتی معاونت اطلاعات سپاه جای خود را درعرصه مناقشات سياسی ونظامی لبنان باز كرد. جريان گروگانگيری چند تن از اتباع آمريكايی توسط حزب الله و نيز منافعی كه ايران در اين ميان از نظر سياسی و نظامی بدست آورد، الويت ويژه‌ای را برای حزب الله و معاونت اطلاعات سپاه موجب شد.
با نهايی شدن سازماندهی حزب الله لبنان، شورايی بنام شورای قرار ( شورای تصميم گيری) در آن ايجاد شد كه يكی از اعضای آن فرمانده سپاه لبنان بود كه توسط معاونت اطلاعات سپاه منصوب می‌شد. وظيفه اين فرد فرماندهی نيروهای سپاه در لبنان و نيز نظارت بر تصميم گيری‌های متخذه در حزب الله لبنان بود.
دومين رويكرد جديد اطلاعاتی معاونت اطلاعات سپاه، ايجاد جريان جنگ‌های نامنظم اطلاعاتی است كه با توجه به شدت گرفتن جنگ، هيچ نهادی بصورت سازماندهی شده متولی آن نبوده است. در چنين شرايطی فرماندهی اطلاعات سپاه با بكارگيری برخی از فرماندهان لشگرهای عملياتی سپاه مانند علی فضلی در اواخر سال ١٣٦٣تلاش كرد تا يك قرارگاه جنگ‌های نامنظم با گرايش اطلاعات و ايجاد حلقه‌های جمع آوری اطلاعات در درون خاك عراق تاسيس كند.
هر چند در همان ابتدای كار به علت اختلاف ديدگاه ميان فرماندهان اطلاعات و نيروهای رزمی در مورد ساختار، ماموريت و كيفيت اين قرارگاه اختلافاتی بروز كرده و موجب خروج فضلی و ديگر اطرافيان وی از معاونت اطلاعات می‌شود اما نتيجه اين تلاش، قرارگاه رمضان است كه مركزيت جنگ‌های نامنظم اطلاعاتی سپاه محسوب می‌شود و بعدها به يكی از مهمترين قرارگاه‌های اطلاعاتی و عملياتی سپاه در كل جنگ تبديل می‌شود.
اين قرارگاه در شهر كرمانشاه بتدريج جای خود را به عنوان اولين تجربه موفق جنگ‌های نامنظم باز كرده و با گسترش آن بتدريج معاونت اطلاعات بخش اعظم نفوذ خود را بر آن از دست می‌دهد. بعدها اين قرارگاه نيز مانند ديگر قرارگاه‌های سپاه تحت امر مستقيم فرماندهی كل سپاه قرار می‌گيرد. از فرماندهان اصلی اين قرارگاه می‌توان به محمد باقر ذوالقدر و نيز محمد نقدی (شمس) اشاره كرد. لشگر ده بدر كه متشكل از معاودين عراقی است نيز تحت امر همين قرارگاه قرار دارد.
بنابراين در اين دوره اطلاعات سپاه تمام توان خود را صرف اطلاعات عراق، قرارگاه رمضان و نهضتهای اسلامی در بيرون از ايران می‌كند. مسئله اطلاعات عراق با شدت گرفتن اختلاف ميان وزارت اطلاعات و معاونت اطلاعات سپاه بصورت فرماندهی جداگانه‌ای در آمده و مسئوليت آن بدست علی آقا محمدی نماينده سابق مجلس و قائم مقام فعلی صدا و سيمای جمهوری اسلامی سپرده می‌شود.
در اين دوره، يك واقعه بصورت مجرد نقش اطلاعات سپاه را برجسته می‌كند و آن مسئله مك فارلين است. بدلايلی با تمايل‌هاشمی رفسنجانی برای خارج كردن آمريكا از موضع (جنگ بدون برنده ميان ايران و عراق) باب مذاكرات با آمريكا از طريق منوچهر قربانيفر گشوده می‌شود. اما اينبار ماموريت رسيدگی اين پرونده به جای وزارت اطلاعات كه بانی اطلاعات خارجی است به اطلاعات سپاه سپرده می‌شود.
قائم مقام معاونت اطلاعات در اين زمان فريدون وردی نژاد است كه بعدها به علت خدماتش در جريان ماجرای مك فارلين به رياست خبرگزاری جمهوری اسلامی و نيز سفارت ايران در چين می‌رسد. كنترل عملياتی ورود مك فارلين به ايران زير نظر وی و در حوزه عمل بخش ويژه معاونت اطلاعات سپاه صورت می‌گيرد كه مدتها به دليل فعال شدن وسيع وزارت اطلاعات در خارج، فعاليت چندانی نداشت.

* اطلاعات سپاه و پايان جنگ:
جنگ در زمانی به پايان می‌رسد كه وزارت اطلاعات تبديل به اصلی‌ترين ساختار اطلاعاتی گرديده و سپاه نيز تقريبا بزرگترين تشكيلات نظامی در كشور را كنترل می‌كند. جنگ موهبتی برای ساختارهای امنيتی و نظامی كشور بود تا در سايه آن دست به گسترش سازمانی خود زده و نيز مبالغ بسياری را به عنوان هزينه و بودجه دفاعی و امنيتی دريافت كنند. اما در پايان جنگ چنين چشم اندازی ديگر وجود نداشت. يكی از دلايل قبول قطعنامه ٥٩٨ توسط ايران گزارش مسئولان اقتصادی مبنی بر بحرانی بودن وضعيت اقتصاد كشور بود. از همين رو پايان گرفتن جنگ به نوعی افزايش مطالبات مردمی بود كه در تمامی اين هشت سال وضعيت بحرانی اقتصاد را تحمل كرده بودند. پايان جنگ از سويی آغاز تعديل سازمانهای نظامی نيز بود كه بعضا بصورت بی‌رويه رشد كرده بودند و بودجه عظيمی را بر خزانه دولت تحميل می‌كردند. بنابراين تجديد سازمان در تمامی زمينه‌ها از جمله اطلاعات امری ضروری بود.

* تشكيل نيروی قدس:
ضرورت بازنگری در ساختارهای دوران جنگ و نيز تعريف ماموريت‌های جديد تحولات وسيعی را در درون معاونت اطلاعات سپاه ايجاد كرد. با انتخاب رهبريت جديد برای نظام، خط مشی‌های جديد نيز برای سپاه وضع شد كه يكی از آنها ايجاد نيروی مقاومت و ديگری ايجاد نيرويی برای حمايت از نهضتهای اسلامی در سرتاسر جهان شد. بنابراين سپاه كه تا اين زمان براساس فرمان ٢٦ شهريور سال ١٣٦٤ آيت الله خمينی دارای سه نيروی زمينی، دريايی و هوايی بود، دو نيروی ديگر را نيز با تغييراتی كه در بسيج و معاونت اطلاعات بوجود آورد به ساختار كلی خود اضافه كرد. نيروی قدس سپاه پاسداران حاصل تغييرات بنيادی معاونت اطلاعات سپاه بود اما تبديل معاونت به نيرو هر چند مزيتهای بيشتری برای اطلاعات سابق سپاه داشت اما موجب يك جراحی ديگر در اين ساختار گرديد. در سال ١٣٦٨ ستاد كل سپاه پاسداران به ستاد مشترك سپاه تغيير نام داد. در پی اين تحول بر مبنای ساختار ارتش، ادارات مختلف ستاد مشترك نيز شكل گرفت. يكی از اين ادارات، اداره اطلاعات ستاد مشترك سپاه بود، با تشكيل اين اداره بسياری از نيروهای كيفی نيروی قدس جذب اين اداره شدند. اين دومين زايش اطلاعاتی از ساختار اصلی اطلاعات سپاه بود. نیروی قدس عملا تا زمان بحران بوسنی اسير بحرانی بود كه در واقع كل كشور دچار آن بود. جريان اعطای درجات نظامی و نيز بحران در بودجه بندی نيروهای نظامی كشور گريبان اين نيروی تازه تاسيس را نيز گرفته بود.
هاشمی رفسنجانی به عنوان رئيس جمهور به نيروهای نظامی كشور اعلام كرده بود كه اقتصاد كشور مانند زمان جنگ نمی‌تواند هزينه‌های آنان را تامين كند اما دست نيروهای نظامی را برای فعاليتهای اقتصادی با استفاده از رانتهای دولتی به منظور خودكفايی باز گذاشته بود. به دنبال همين سياست است كه در تمامی نيروهای نظامی معاونتهای خودكفايی وارد ساختار سازمانی می‌شوند و نيروی قدس نيز از اين مسئله مستثنی نيست. جريان اعطای درجه‌های نظامی و نيز برنامه‌های خودكفايی اقتصادی، طبقه خاصی را در نيروهای نظامی و امنيتی ايجاد می‌كند كه سرمنشا بسياری از مفاسد اقتصادی و امنيتی در سال‌های بعد می‌شود. دوره بلاتكليفی پس از جنگ شايعات وسيعی را مبنی بر انحلال سپاه قدس را شايع می‌كند و اين مسئله تا زمان بحران بالكان و شروع جنگ در بوسنی ادامه می‌يابد.

* جنگ بوسنی و نيروی قدس:
جنگ و بحران در يوگسلاوی سابق نقطه عطفی بر فعاليتهای برون مرزی نيروی قدس بود. براساس تبليغاتی كه از كشتار مسلمانان در كشور تازه استقلال يافته بوسنی و هرزگوين در جهان اسلام و نيز ايران صورت می‌گرفت، افكار عمومی به نوعی خواهان كمك به مسلمانان اين كشور بود. براساس شواهدی كه موجود است فرماندهی كل سپاه و نيز شخص‌هاشمی از درگير شدن در جنگ بوسنی و نيز اعزام نيرو به اين كشور پرهيز داشتند اما نيروی قدس در تلاش برای كسب فضای جديد تنفسی، نيروهايی را برای ارزيابی وضعيت به اين كشور اعزام می‌كند. فرمانده اين نيروها در اين زمان محمد نقدی است و معاونت وی نيز بر عهده حسين الله كرم است.
شدت گرفتن بحران در بوسنی و كشتار مسلمانان اين كشور و نيز برانگيخته شدن گسترده افكار عمومی جهان و نيز جهان اسلام و از سوی ديگر تلاش ايران برای خروج از انزوای سياسی آن دوره موجب فعاليت گسترده نيروی قدس در اين منطقه می‌شود. الويت يافتن سياسی و امنيتی بوسنی به معنای گسترش سازمان نيروی قدس و نيز كسب امكانات بيشتر است. بحران بوسنی، به نوعی نيروی قدس را از گرداب انحلال نجات می‌دهد و اين نيرو نيز با درك اين وضعيت بوسنی را به عنوان منطقه جنگی و حوزه فعاليتهای نهضتی بصورت انحصاری در آورده و حتی وزارت اطلاعات نيز با توجه فرماندهی سپاه در منطقه تا قبل از قرارداد صلح ديتون در سال ١٩٩٥ عملا تحت الشعاع سپاه در بوسنی قرار می‌گيرد.
قرارداد صلح ديتون كه زير نظر آمريكايی‌ها به امضا رسيده در اولين بندهای خود متذكرمی‌شود كه تمامی نيروهای خارجی مسلح می‌بايد ظرف مدت شصت روز از بوسنی خارج شوند و اين شامل نيروهای ايرانی هم می‌شود. با توجه به اينكه بوسنی هنوز الويت خود را در صحنه سياست خارجی از دست نداده، سپاه تشكلات گسترده‌ای را در بوسنی در اشكال مختلف فرهنگی و اقتصادی و حتی بازسازی ايجاد می‌كند تا به حضور خود در اين منطقه ادامه دهد. از نظر امنيتی بوسنی به عنوان كشوری مسلمان و در داخل اروپا اهميت بسياری را برای برخی از جناح‌های داخلی درون ايران دارد.
در اين دوره، شخص رهبری توجه ويژه‌ای به بوسنی داشته و انتصاب آيت الله احمد جنتی دبير شورای نگهبان به عنوان نماينده وی در امور بالكان و بوسنی نشان دهنده اين توجه ويژه است. اندكی قبل از پايان رياست جمهوری‌هاشمی رفسنجانی، احمد وحيدی جای خود را به قاسم سليمانی فرمانده لشگر ٤١ ثارالله سپاه می‌دهد تا خود در شورای تشخيص مصلحت نظام و نيز بيت رهبری در امر تشكيل نهادهای موازی امنيتی و اطلاعاتی فعال شود. با حمايت‌های وسيع آيت الله خامنه‌ای از نيروی قدس خصوصا در دوره پس از دوم خرداد كه به وزارت اطلاعات اعتماد چندانی وجود ندارد، نيروی قدس در عرصه اطلاعات خارجی خصوصا در كشورهای بوسنی، حاشيه خليج، فلسطين، لبنان، افغانستان، تركيه و عراق گسترش بسياری پيدا می‌كند. گفته شده كه اهميت اين نيرو در سالهای اخير برای آمريكا به گونه‌ای بوده كه انجام هرگونه مذاكره با ايران را منوط به انحلال اين نيرو كرده است.
از سوی ديگر به موازات گسترش توانايی‌های واحدهای صنعتی نظامی ارتش و سپاه در جهت توليد موشكهای دور برد، نيروی قدس ماموريت داشته تا در بسياری از كشورها از جمله اروپا اهداف موشكی خاصی را از طريق جمع آوری پنهان و اطلاعات ماهواره‌ای تعريف كند. اينكه اخيرا يكی از تئوريسن‌های نظامی جناح راست از سيمای جمهوری اسلامی، آمريكا را تهديد به ضربات موشكی كرده است ناشی از همين ماموريت است.
ادامه دارد….

مافیای قضائی: شبکه مافیائی حجت الاسلام ها by 22Bahman. //

//

انقلاب اسلامی: یادآور می شود که 40 تن از افراد این شبکه پیش از این معرفی شده اند.
«…. فردای آنروز به گمانم دوشنبه بود و طبق روال هر دوشنبه در وزارتخانه ما شورای عالی وزارت داشتیم که از طرف ….. اتفاقا یا طبق هماهنگی (من اطلاعی ندارم) آمده بودند که در آنجا من و آقا مصطفی و سید صادق رفتیم و مشروح عملیات را شرح دادیم منتها طبیعی بود که چون چند نیروی غیر وزارتی در آن جلسه بودند و …. هم آنجا بود ما مواردی را ذکر نکردیم که عصر همانروز در جلسه ای که با حضور حاج آقا دری و حاج آقا فلاحیان در دفتر آقای حجازی تشکیل شده بود تمام موارد و حتی کشفیات از منزل را ذکر کردیم که آقای حجازی عنوان کردند موید باشید و برای مابقی کار آماده شوید .» (اعترافات سعید امامی )

* شبکه مافیائی «حجت الاسلام» هائی که قدرت آنها را حجت خشونت گرداند (دنباله):
61- حجت الاسلام ابراهیمی از جمله قضات جنایتکاری که سالها در زندان اوین در حکم قاضی و حاکم شرع احکام بسیاری را در مورد زندانیان و مبارزان صادر نمود .
62- ایت الله حسن مفیدی از حکام شرع دادگاههای انقلاب در دهه شصت که زمانی نیز در شورای عالی قضایی بود .
63- حجت الاسلام راوندی از جمله قضات و حکام شرع دادگاههای انقلاب و مستقر درزندان اوین که در دهه شصت احکام بسیاری را در مورد مبارزان صادر نمود .
64- حجت الاسلام عاملی از جمله حکام شرع دادگاههای نظامی و در بسیاری موارد در کنار دیگر حکام شرع در صدور احکام اعدام دخیل بود .
65- حجت الاسلام موحدی قمی از حکام شرع دادگاههای انقلاب در استان کرمانشاه بود که به تهران آمد و در صدور بسیاری از احکام شرکت داشت. گفته می شود که وی بعدها به عنوان نماینده امام به نیروی انتظامی رفت ولی در آن نیرو درگذشت .
66 – حجت الاسلام امید نجف آبادی از جمله حکام شرع معروف دادگاههای انقلاب بود که احکام اعدام بسیاری را در زندانهای اصفهان به اجرا گذارد. وی بعدها به دلیل همکاری با سید مهدی هاشمی دستگیر و به اعدام محکوم شد .
67 – حجت الاسلام یکتا از جمله حکام شرعی که مورد تایید خمینی بود. وی سالها در مبارزه با مردم ایران شرکت داشت و احکام بسیاری را صادر نمود .
68- حجت الاسلام زرقندی از حکام شرع دادگاههای انقلاب مستقر در شهرستان کرج که در صدور احکام اعدام مبارزان تلاشی گسترده داشت .
69 – حجت الاسلام مظاهری حاکم شرع دادگاههای انقلاب در اصفهان بود. وی از جمله افرادی بود که بعد از انقلاب قرار بود توسط دادگاه ویزه روحانیت به دلیل همکاری با نظام سلطنت خلع لباس شود. او قبل از انقلاب دبیر دینی یکی از مدارس اصفهان بود و بعدا به دلیل نیاز دستگاه ولایت فقیه به جنایتکار، حاکم شرع شد و به عنوان حاکم شرع دادگاههای انقلاب احکام اعدام برای بسیاری از مبارزان صادر کرد . او هم اکنون در اصفهان به عنوان آیت الله مشغول خدمت به رژیم می باشد .
70 – حجت الاسلام رحمانی از حکام شرع دادگاههای انقلاب که بعدها به ریاست عقیدتی سیاسی نیروهای انتظامی رسید .
71- حجت الاسلام موحدی کرمانی از جمله قضات جنایتکار رژیم که دهها حکم اعدام از سوی وی برای مبارزان صادر گشت وی بعدها به عنوان نماینده رهبری در سپاه پاسداران مشغول به کار شد و سالها در این پست بود تا زمانی که به دلیل اختلافات سیاسی در جریان انتخاب رییس جمهوری تغییر کرد . فرزند وی به دلیل فروش اسناد و مدارک نظامی به نیروهای اطلاعاتی کشورهای غربی در فرودگاه یکی از شهرهای جنوبی دستگیر شد ولی بعدا آزاد شد .
72- حجت الاسلام کریمی از حکام شرع دادگاههای انقلاب در منطقه شمال کشور که در صدور احکام اعدام ها شرکت داشت .
73- حجت الاسلام وکیل زاد حاکم شرع بندر انزلی و بعدها به حاکمیت شرع کل استان گیلان رسید و در ثبات نظام استبدادی ولایت فقیه بسیار تلاش نمود .
74- حجت الاسلام خزاعی رییس دفتر و مسئول انتشارات واواک در زمان علی فلاحیان که اخراج شد .وی قبل از آن مسئول واواک قم بود . او نیز سوابق گسترده ای درصدور احکام سرکوب مردم دارد .
75 – حجت الاسلام شفیعی معاون واواک در امور دانشجویی و معاون حفاظت این وزارتخانه بود . وی در جریان بازجویی از غلامرضا نقدی شرکت داشت و اطلاعات مربوط به جنایات او را به میر حجازی منتقل نمود . این حجت الاسلام نیز در جریان سرکوب و صدور احکام اعدام دخیل بود .
76- حجت الاسلام متقی رییس دادگاه انقلاب همدان و از جمله بازپرسان این دادگاه که در کار قضاوت در خدمت خشونت سامان مند است.
77 – حجت الاسلام محمد رضا دهقان طرزجانی رییس دادگاههای انقلاب یزد که دارای سوابق گسترده در سرکوب مردم این استان است.
78 – حجت الاسلام عباسعلی علیزاده از برجسته ترین و خنده ﺁورترین مسئولان قوه قضائیه است. او سالها به جرم های اخلاقی و مالی و روانی دارای پرونده بود . ولی از ﺁنجا که ﺁنان مردم را واجد شعور و عقل نمی دانند برایشان مهم نبود که علیزاده را که در ﺁن سوی کشور دارای پرونده های زیادی بود به تهران بیاورند تا با مرتضوی همکار شود و مافیا بتواند در بسیاری از جنایت ها از ایشان استفاده کند. او بعد از ایجاد پرونده هایی جدید مفاسد اخلاقی و مالی، این بار، جرم او جاسوسی برای کشور بیگانه شد و بدون سر و صدا او را از کار برکنار شد.
این دادستان برجسته قوه قضائیه در گزارش وزارت اطلاعات اینگونه معرفی می شود :
افشاي‌ يك‌ سند وزارت‌ اطلاعات‌ جمهوري‌ اسلامي‌ در زمان‌ فلاحيان:
با سلام‌ حضور مردم‌ ايران‌ و رزمندگان‌ راه‌ آزادي‌ سندي‌ را كه‌ در اين‌ سايت‌ افشا ميگردد گزارش‌ ارسالي‌مدير كل‌ اطلاعات‌ خراسان‌ در زمان‌ تصدي‌ پست‌ وزارت‌ اطلاعات‌ بوسيله‌ فلاحيان‌ است‌ و از اينكه‌ اصل‌ سند را به‌ معرض‌ ديد نميگذاريم‌ دلايل‌ امنيتي‌ براي‌ حفظ‌ جان‌ منابع ‌ارسال‌ كننده‌ اطلاعات‌ ميباشد كه‌ مشخص‌ نگردد كه‌ اين‌ سند از مركز استان‌ خراسان‌ درز پيدا كرده‌ يا مركز تهران‌ و از آنجاكه‌ مندرجات‌ درون‌ اين‌ سند حاكي‌ از جنايات‌ اقتصادي‌ و اجتماعي‌ بسياري‌ ازسردمداران‌ اين‌ رژيم‌ است‌ به‌ رونوشت‌ اين‌ سند كفايت‌ ميكنيم‌ اميدواريم‌ كه‌ انتشار این سند كمكي‌ باشد به‌ نجات‌ مردم‌ ايران‌ از دست‌ اين‌ دژخيمان‌ دست‌ يافته‌ است‌ كه‌ حضورتان‌ ارائه‌ ميگردد.
نزديكان‌ و همكاران‌ ايشان‌ در زير مجموعه‌ قضائي كه‌ در كليه‌ امورات‌ با يكديگر مشتركا فعال‌ ميباشند:
1-آقاي‌ سيد حسن‌ شريعتي‌ معاون‌ ايشان‌.
2- آقاي‌ علي‌ اكبر يساقي‌ معاون‌ ايشان‌ .
3- سيد مرتضي‌ بختياري‌ قائم‌ مقام‌ دادگستري‌ استان‌.
4- محمد ميلاني‌ رئيس‌ شعبه‌ سه‌ تجديد نظر استان‌ خراسان‌.
5- سيد محمد صادق‌ زاده‌ طباطبائي‌ رئيس‌ دادگاه‌ تجديد نظر استان‌ .
6- محمد سلامتي‌
7- شهرام‌ شجاعي‌ .
8- ناصر واعظ‌ طبسي، فرزند طبسی نایب التولیه آستان قدس
آرم‌ جمهوري‌ اسلامي‌. بسمه‌ تعالي‌. ج‌.ا.ا.
وزارت‌ اطلاعات‌
مركز استان‌ خراسان‌.
با سلام‌ و تحيات‌ وافره‌.
حسب‌ الامر آن‌ مركز در مورد تحقيقات‌ دامنه‌ دار در خصوص‌ مسائل‌ و ارتباطات‌ آقاي‌ عباسعلي‌ عليزاده ‌رئيس‌ فعلي‌ دادگستري‌ اين‌ استان‌ و پيگيري‌ روابط‌ نامطلوب‌ نامبرده‌ بصورت‌ كاملا محرمانه‌ اين‌ ستاد بابكار گيري‌ سه‌ تيم‌ كاملا مورد تائيد بمدت‌140 روز به‌ نتايج‌ زير
3- بسياري‌ از بوميان‌ منطقه‌ كه‌ در ذيل‌ به‌ آنها ارشاره‌ ميگردد.
موارد مورد تخلف عباسعلی علی زاده عبارتند از :
1- به‌ مالكيت‌ در آوردن‌ مجتمع‌ چهار طبقه‌ در رضا شهر .
2- به مالكيت‌ در آوردن‌ ساختمان‌ دادگستري‌ كه‌ بسياري‌ از مردم‌ استان‌ با پرداخت‌ مبالغي‌ منتظر دريافت‌سهم‌ خود از اين‌ ملك‌ بوده‌ اند كه‌ با همكاري‌ رئيس‌ دادگاه‌ تجديد نظر استان‌، طباطبائي،‌ پرونده‌ را بنفع‌خود مختومه‌ اعلام‌ نمودند. بدين‌ شكل‌ كه‌ با عدم‌ ايفاء تعهد، دعوي‌ را مطرح‌ نمودند و با تباني‌ به‌ نفع‌آقايان‌ موضوع‌ بسرعت‌ به‌ ورطه‌ مختومه‌ كشيده‌ شد .
3- شركت‌ در پروژه‌ ارسال‌ گاز از طريق‌ سرخس‌ به‌ كشور تركمنستان‌ كه‌ كليه‌ برنامه‌ هاي‌ اجرائي‌ بوسيله‌اين‌ مركز بصورت‌ فيلمهاي‌ خبري‌ و مستند رو و پشت‌ پرده‌ خدمتتان‌ ارسال‌ ميگردد.كه‌ متاسفانه‌ در اين‌گزارش‌ مستند نقش‌ جناب‌ آقاي‌ طبسي‌ مشهود ميباشد.
4- اداره‌ نمودن‌ خانه‌ هاي‌ فساد بوسيله‌ اعضاء دادگستري‌ و زير نظر شخص‌ آقاي‌ عليزاده‌ كه‌ در اين‌موارد هم‌ عكس‌ و فيلم‌ خدمتتان‌ ارسال‌ ميگردد. و متاسفانه‌ در اين‌ مورد در رضا شهر در محلي‌ ازمراجعين‌ زن‌ و دختر به‌ دادگستري‌ استان‌ استطلاع‌ ميگردد.
5- ترانزيت‌ 5 نوع‌ مواد مخدر از طريق‌ بيرجند و تايباد به‌ تهران‌ بوسيله‌ آقاي‌ ناصر واعظ‌ طبسی كه‌ با عنوان‌خريد صابون‌ از كارخانه‌ سانا در آن‌ مركز مواد ارسالي‌ از افغانستان‌ تحويل‌ گرفته‌ ميشود و به‌ كارخانه‌خوشاب‌ روانه‌ ميگردد و بعد از بسته‌ بندي‌ با تائيد و مهر رسمي‌ دادگستري‌ به‌ امضاء منتظري‌ معاونت ‌قضائي‌ آقاي‌ عليزاده‌ اين‌ مواد به‌ تهران‌ و آسياي‌ ميانه‌ ترانزيت‌ ميگردد.
6-دستور مستقيم‌ آقايان‌ طبسي‌ بزرگ‌ و آقاي‌ عليزاده‌ در مورد ربايش‌ تاجر خراساني‌ بنام‌ شريفيان‌ كه‌ ازموفقترين‌ تجار خراسانيست‌ جهت‌ رفع‌ مشكلات‌ در تقسيم‌ اراضي‌ موقوفي‌ و تبديل‌ آن‌ به‌ قطعات‌كوچك‌ و فروش‌ آن‌ در سطح‌ استان‌ به‌ دلالان‌ امور ملكي‌ كه‌ تا بحال‌ بيش‌ از 4000 مورد شناسائي‌ گرديده‌است‌ .و در این خصوص،‌ كليه‌ مدارك‌ نشانگر اين‌ ميباشند كه‌ اين‌ معاملات‌ در استان‌ آذربايجان‌ بوقوع‌ پيوسته‌است‌.و كليه‌ اين‌ امورات‌ بوسيله‌ آقاي‌ ناصر واعظ‌ طبسی و شهرام‌ شجاعي‌ انجام‌ ميگيرد.
7- توضيح‌ اينكه‌ در خصوص‌ مبالغي‌ كه‌ بصورت‌ ارزي‌ از مجموعه‌ اين‌ معاملات‌ بدست‌ مي‌ آيد درحسابي‌ در بانك‌ جب‌ الا علي‌ در دوبي‌ ذخيره‌ ميگردد كه‌ مستحضر حضور ميباشد.
8- محل‌ تجمع‌ و گفتگوهاي‌ خصوصي‌ نامبردگان‌ در منزلي‌ كه‌ در حوالي‌ زيست‌ خاور بصورت‌ ويلائي‌بزرگ‌ ميباشد انجام‌ ميپذيرد كه‌ بالغ‌ بر 7 ميليارد ريال‌ تخمين‌ قيمت‌ ميگردد.
كليه‌ موارد ذكر شده‌ با مدارك‌ و اسناد همراه‌ و 36 حلقه‌ فيلم‌ ويدئوئي‌ و 97 ساعت‌ نوار صوتي‌ ضبط‌شده‌ خدمتتان‌ ارائه‌ ميگردد.
امضاء . كيميا قلم ذاكري‌.
12-2-1376.
توضيحات‌
پس‌ از تصدي‌ كرسي‌ قوه‌ قضائيه‌ بوسيله‌ شاهرودي‌ و انتقال‌ عليزاده‌ به‌ تهران‌ دوباره‌ جناب‌ عليزاده‌ كه‌ ازفئودالهاي‌ روحاني‌ در ايران‌ ميباشند و از نزديكترين‌ نفرات‌ به‌ واعظ‌ طبسي‌ در خراسان،‌ باز هم‌ بدليل‌ادامه‌ فعاليتهاي‌ مافيائي‌ خودشان‌ آقاياني‌ همچون‌ محمد اسلامي‌ كه‌ قاضي‌ خراسانيست‌ به‌ تهران‌ انتقال‌دادند و ايشان‌ را رئيس‌ شعبه‌ 1010 ويژه‌ نموده‌ اند و با خروج‌ خير آبادي‌ و جانشين‌ نمودن‌ وكيليان‌ وچند تن‌ ديگر همچون‌ جواهري‌ و احمد ميانجي‌ و احمد شاهرودي‌ باند مافيائي‌ ديگري‌ را تشكيل‌ داده‌اند و جواهري‌ را بعنوان‌ رياست‌ تحقيقات‌ و احمد ميانجي‌ را بعنوان‌ رئيس‌ گزينش‌ قضات‌ و احمد شاهرودي‌ را بعنوان‌ رئيس‌ توسعه‌ قضائي‌ و آموزش‌ و در كنار وي‌ مير حجازي‌ و ديگر اياديش‌ همچون‌هادي‌ مروي‌ و ابراهيم‌ رئيسي‌ كه‌ در قوه‌ بازرسي‌ كل‌ كشور هستند دست‌ در دست‌ يك‌ ديگر در ادامه‌چپاول‌ و سرقت‌ اموال‌ و نواميس‌ مردم‌ ايران‌ فعال‌ ميباشند. توضيح‌ دوم‌ دليل‌ اصلي‌ و بيمه‌ بودن‌ هاشمي‌ رفسنجاني‌ و شخص‌ فلاحيان‌ و اطرافيانشان‌ تماما اين‌ گونه‌مدارك‌ و اسناديست‌ كه‌ وزارت‌ اطلاعات‌ از تمامي‌ سران‌ روحاني‌ و غير روحاني‌ بعناوين‌ مختلف‌ دردست‌ دارد.
توضيح‌ سوم. در مورد اسناد ساخته‌ شده‌ در مورد فروش‌ املاك‌ موقوفي‌ خراسان‌ و غيره، پرونده‌اي‌ را در استان‌ آذربايجان‌ با هماهنگي‌ كامل‌ براه‌ انداخته‌ اند كه‌ از اسناد و فيلمهاي‌ موجود در اين‌ زمينه‌ وموارد ديگر كه‌ در وزارت‌ اطلاعات‌ بوده‌ و بسياري‌ از آنها در دستان‌ امن‌ و افشاگر ميباشد بيخبرند…با اميدموفقيت‌ مردم‌ ايران‌ در سرنگوني‌ رژيم‌ آخوندي‌…ذاكري‌
79- آیت الله عندلیب حاکم شرع دادگاههای انقلاب شیراز
80- آیت الله زندی حاکم شرع دادگاههای انقلاب کرمانشاه و امام جمعه آن شهر. وی دهها حکم اعدام در سالهای اولیه انقلاب را در این استان صادر کرده است . 

Comments

view profile

22Bahman says:

در این استان صادر کرده است .
81- محمدصادق نجمی از حکام شرع و مفتیان احکام شرعی
82- محمدفیض سرابی از حکام شرع دادگاههای انقلاب
83- محمدنقی پورمحمدی از حکام شرع دادادگاههای انقلاب
84 – سیدعلی اکبر قریشی از حکام شرع و امامان جمعه
85- سیداکبر قره باغی از حکام شرع و مسئولین قضایی
86- سیدرضی شکوری از مرتبطین قوه قضاییه
87- سیدابراهیم سیدحاتمی از حکام شرع و مرتبط با قوه قضاییه
88- سیدحسن عاملی از حکام شرع دادگاههای انقلاب
89- سیدیوسف طباطبایی از مرتبطین قوه قضاییه
90- محمود عبداللهی – از حکام شرع دادگاههای انقلاب
91- سید ابوالحسن مهدوی از حکام شرع دادگاههای انقلاب
92- حسن آقا شریعتی کاشانی از حکام شرع دادگاههای انقلاب در نامه مربوط به علیزاده نام وی آمده است .
93- محمدنقی لطفی از حکام شرع دادگاههای انقلاب
94- سیدهاشم حسینی بوشهری از مرتبطین قوه قضاییه
95- اکبر‌ها‌شمی رفسنجانی – از مسئولین جنایت در کشور که پیرامون خیانتها و جنایتها و فسادهای او و خانواده اش، اطلاعات بسیاری انتشار یافته اند و پرونده های بسیار دیگر نیز تشکیل شده اند.
96- سیدمحسن خرازی از حکام شرع و مسئولین صدور احکام شرعی مجازات اسلامی
97- رضا استادی از امامان جمعه و مرتبطین با قوه قضاییه
98- امامی کاشانی از امامان جمعه و توجیه گر جنایات و از سرمایه دار ترین افراد در کشور
99- غلامرضا رضوانی از مرتبطین با قوه قضاییه
100- سیدمحمدباقر اسدی خوانساری از حکام شرع
101- عبدالنبی نمازی از حکام شرع و توجیه کننده های اعدام ها
102- حسن روحانی از حکام شرع و رییس شورای امنیت ملی سابق
103- سیدرضاتقوی از حکام شرع و مسئولین تبلیغاتی وابسته به بیت رهبری
104- محسن کازرونی از حکام شرع دادگاههای انقلاب
105- محمدرضا ناصری از حکام شرع دادگاههای انقلاب
106- عباس واعظ طبسی سلطان خراسان از حکام شرع و بزرگان مافیا در بخش های قضایی – اقتصادی و…
107- سید احمدعلم الهدی – از حکام شرع و امامان جمعه مشهد
108- علی اصغر معصومی – از حکام شرع و مرتبط با وزارت اطلاعات
109- محمدرضا فاکر از حکام شرع دادگاههای انقلاب وی ازجمله خشن ترین حکام شرع بود که در حال حاضر سالهاست که به عنوان نماینده مجلس در حال پاک کردن رد پای خود در جنایات دهه شصت می باشد وی در مجلس مسیولیت ریاست کمیسیون اصل نود را بر عهده دارد .
110- حبیب الله مهمان نواز از مرتبطین با قوه قضاییه
111- سیدمحمد علی موسوی جزایری از حکام شرع و امامان جمعه در خوزستان حضور وی در اعدام های سراسری
در این استان در دهه شصت به وضوح دیده می شود .
112- سید علی شفیعی از حکام شرع و جنایتکاران به نام خوزستان وی نیز از سالهای اول انقلاب در راه حفظ نظام ولایت موجبات صدور دهها حکم اعدام جهت نظامیان و مبارزان را فراهم آورد .
113- عباس کعبی از حکام شرع و مرتبط با شورای نگهبان و قوه قضاییه . کعبی همان کسی است که در حضور جوادی آملی در حال گوش دادن به سخنان احمدی نژاد در مورد هاله نور بود. با وجود این، وجود چنین سخنانی را با وجود انتشار فیلم آن از سوی وب سایت بازتاب تکذیب کرد تا عدالت و راستگویی این عضو شورای نگهبان به اثبات برسد که همه آنها از جمله دروغگویان کشور می باشند .
114- محسن حیدری از حکام شرع دادگاههای انقلاب
115- محمدتقی واعظی از مرتبطین با قوه قضاییه
116- سیدمحمد شاهچراغی از مرتبطین با قوه قضاییه و برادر شاهچراغی دادستانی دوران لاجوردی
117- عباسعلی سلیمانی از حکام شرع دادگاههای انقلاب
118- محمدصادق حائری شیرازی از امامان جمعه و حکام شرع شیراز
119- سیدعلی اصغر دستغیب از مرتبطین با قوه قضاییه و وابسته به دستغیب بزرگ که در بسیاری از جنایات شرکت داشت
120 -احمد بهشتی از حکام شرع دادگاههای انقلاب
121- مهدی شب زنده‌دار از حکام شرع دادگاههای انقلاب و وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
122- اسدالله ایمانی از حکام برجسته دادگاههای انقلاب در پرونده وی نیز می توان رد صدور دهها حکم اعدام مبارزان را مشاهده نمود .
123- هادی باریک‌ بین از مرتبطین با قوه قضاییه در قزوین
124- علی اسلامی از مرتبطین با قوه قضاییه
125- محمد‌ها‌شمیان از حکام شرع دادگاههای انقلاب
126- حسن ممدوحی از وابستگان به قوه قضاییه
127- مختار امینیان از حکام شرع دادگاههای گیلان
128- آیت الله صدیقی از حکام شرع دادگاههای انقلاب در دهه شصت
129- ایت الله صافی از حکام شرع دادگاههای انقلاب
130- محمدعلی تسخیری از حکام شرع و وابستگان به قوه قضاییه و دیگر مافیاها از جمله افرادی است که با خانواده در سالهای بعد از انقلاب تا به حال مشغول حیف و میل اموال مردم ایران هستند این خانواده عراقی علاوه بر حضور در قوه قضاییه در سازمان تبلیغات اسلامی و چاپ و انتشار کتاب به زبانهای عربی و صدور آن به کشورهای عربی و کسب سودهای سرشار از بابت این عمل ده ها میلیارد تومان در حساب های خود و برادران خود واریز نموده است . از نکات جالب در مورد این خانواده عراقی این است که برخی از این برادران حتی به زبان فارسی هم قادر به سخن گفتن نیستند و در جمع خصوصی خود به زبان عربی صحبت می کنند .
131- زین العابدین قربانی از مرتبطین به قوه قضاییه
132- سیدحسن طاهری خرم‌آبادی از حکام شرع دادگاههای انقلاب و مرتبطین با سپاه و قوه قضاییه
133- سیدمحمد نقی شاهرخی از امامان جمعه و وابستگان به قوه قضاییه
135- صادق لاریجانی از وابستگان به شورای نگهبان و قوه قضاییه
136- سید صابر جباری از مرتبطین به قوه قضاییه
137- نورالله طبرسی از حکام شرع دادگاههای انقلاب
138- ابوالفضل میرمحمدی از حکام شرع دادگاههای انقلاب
139- احمد محسنی گرکانی از مرتبطین به قوه قضاییه
140- احمد صابری همدانی از حکام شرع دادگاههای انقلاب در همدان
141- غیاث‌الدین محمدی از وابستگان به قوه قضاییه
142- غلامعلی نعیم‌آبادی از امامان جمعه و مرتبط با قوه قضاییه
143- محمد موسوی بجنوردی از مسئولان شورای عالی قضایی در دهه شصت . از قرار، با مافیا جور نبود و از خدمت این قوه خارج شد.
144- صدیقی از مسئولان شورای عالی قضایی در دهه شصت .
145-جوادی آملی از مسئولان شورای عالی قضایی در دهه شصت .
146- مفیدی از مسئولان قوه قضاییه و شورای عالی قضایی در دهه شصت وی حتی حکم اعدام برادر زاده خود را نیز صادر کرد .
147- سید محمد حسن موسوی شوشتری – از حکام شرع و اعضای شورای عالی قضایی در دهه شصت .
148-حجت الاسلام اکبر فیض رییس کل دادگستری استان آذربایجان غربی
149-حجت الاسلام احمد سیاوش پور رییس کل دادگستری استان فارس
150-حجت الاسلام احمد کیخسروی رییس کل دادگستری استان خراسان شمالی
151-حجت الاسلام الله یار ملکشاهی رییس کل دادگستری استان لرستان
152- حجت الاسلام جمال انصاری رییس کل دادگستری استان بوشهر
153- حجت الاسلام حسن شریعتی مدیر کل دادگستری استان خراسان رضوی
154- حجت الاسلام قاسمی رییس کل دادگستری استان قزوین
155- حجت الاسلام فخر آرا رییس کل دادگستری استان خراسان جنوبی – نیشابور
156-حجت الاسلام غلامرضا انصاری رییس کل دادگستری استان اصفهان
157- حجت الاسلام محمد رضا فولاد ﺁملی رییس کل دادگستری استان مازندران
158-حجت الاسلام یکتن خدایی رییس دادگستری استان هرمزگان
159-حجت الاسلام اکبر الساران رییس کل دادگستری استان خوزستان
160-حجت الاسلام نور الدین صادقی رییس کل دادگستری استان کرمانشاه
161-حجت الاسلام تویسرکانی رییس کل دادگستری استان کرمان
162-حجت الاسلام طالبی رییس کل دادگستری استان مازندران
163- حجت الاسلام آقا زاده رییس کل دادگستری استان ﺁذربایجان شرقی
164-حجت الاسلام علی عبدالله دادستان دادگاه ویژه روحانیت قم
165-حجت الاسلام حسین بهرامی دادستان دادگاه ویژه روحانیت قم
166-حجت الاسلام محمد مصدق معاون قضایی و حقوقی سازمان قضایی نیروهای مسلح
167- حجت الاسلام عبداللهی قائم مقام دادستان خراسان شمالی
168-حجت الاسلام حمید رضا طباطبایی دادستان استان اصفهان
169-سید علیرضا ﺁوایی رییس کل دادگستری استان تهران
170-عبدالعلی میر کوهی معاون پارلمانی وزیر دادگستری
171-حجت الاسلام منتظری معاون دادستان کل کشور
172-حمید چاوشی رییس سازمان قضایی نیروهای مسلح کرمانشاه
173- حمید رضا موحدی معاون حوزه ریاست قوه قضاییه
174 – محمد رضا سارچی قاضی دادگاه مطبوعات
175- ساعدی معاون مدیر کل دفتر امور بین المللی قوه قضاییه
176- رزاقی معاون نمایندگی بنگاه تعاون و حرفه آموزی و اشتغال زندانیان استان مازندران
177- یزدانیان مدیر کل قضایی نیروهای مسلح
178- منتظری معاون اول دادستان نظامی تهران
179- محمدی معاون قضایی سازمان زندانها
180 – درخشان نیا قائم مقام ﺁوایی
181-ابراهیم خانی سرپرست دادگاههای تجدید نظر استان تهران
182-کریمی رییس کل دادگاههای عمومی و انقلاب استان تهران

183-ماندگاری معاون قضایی دادستان عمومی و انقلاب تهران
184-مظفری مستشار دادگاه کیفری استان تهران
185-ناصر سراج رییس کیفری استان تهران
186- محسن مجتهد شبستری – از حکام شرع و امام جمعه تبریز
187 – نکونام از دادستانهای برجسته و از قضات نمونه دوران ولایت فقیه است . او در بسیاری از محاکمات روحانیون ﺁزاده و مخالف نظام شرکت کرده و احکام ولایت پسندی را صادر نموده است. او مانند دیگر قضات جنایت کار از عنفوان جوانی در در کار جنایات و قتل ها و اعدام ها بوده است. او از دوستان نزدیک رازینی و حسینیان و فلاحیان است .
وی در صدور احکام اعدام در شهرهای شمالی کشور در سالهای شصت به بعد شرکت داشته است .
188- آیت الله ایزد پناه از قضات با سابقه در جنایت و از شاگردان مدرسه جنایت پرور حقانی است .این قاضی همانند دیگر قضات طرح کار خود را از سال شصت با دادن دهها حکم اعدام شروع کرده است . ﺁنقدر در این کار تبحر از خود نشان داد که بعد از سالها حضور در قوه قضاییه به تازگی به معانت قوه رسیده است .
این قاضی از یاران مقتدایی و ابراهیم رییسی است .
189 – ﺁیت الله مشکینی از حکام شرع دادگاههای انقلاب در سال شصت به بعد بوده است. او امامت جمعه قم را در اختیار داشت. وی از اعضای رهبری در گروه ترورها بود. رئیس شورای خبرگان رهبری را بر عهده داشت و مرد. تخصص دیگر او ارتباط با امام زمان بود که در بسیاری از مقاطع که سوء استفاده از این نام برای گروهش لازم می شد، مانند خزعلی در خواب، با امام زمان، ارتباط برقرار می کرد.
ﺁیت الله مشکینی به همراه دامادش ﺁیت الله ریشهری از قدرت بی حدی در امر فتوی و خورد و برد مالی، برخوردار بودند. داماد او در خوردن و بردن همچنان ید طولی دارد. مشکینی بارها خمینی را بالا تر از پیامبران خدا معرفی کرده است و به دلیل همین عبودیتش در برابر خمینی بود که فتواهای بسیاری را در مورد سرکوب ها از او می خواستند و او بی دریغ می داد.
آیت الله مشکینی در نهایت بعد از سالها حفاظت از ولایت، دار فانی را وداع گفت و سرمایه ای بیکران برای فرزندانش به جای گذاشت که از جمله می تواند به سری 80 واحدی ویلاهای یکی از فرزندانش در شمشک رودبار قصران اشاره کرد .
190-حجت الاسلام سید حسن نواب از یاران مصباح یزدی و ازجمله حکام شرع جوان ابتدای انقلاب که بعدها به مقام ریاست سازمان تبلیغات اسلامی تحت امر احمد جنتی رسید و در حال حاضر نیز در همین کار است .
191-حجت الاسلام زارعان از وابستگان به قوه قضاییه و مصباح یزدی
192- حجت الاسلام حائری زاده از وابستگان به قوه قضاییه و مصباح یزدی
193-حجت الاسلام محمد رضا موسوی فراز از باند خشونت طلب مصباحیه .
194-حجت الاسلام قطبی از باند خشونت طلب مصباحیه .
195-حجت الاسلام معصومی از باند خشونت طلب مصباحیه .
196-حجت الاسلام حقانی از باند خشونت طلب مصباحیه .
197-حجت الاسلام رهنما از باند خشونت طلب مصباحیه .
198-حجت الاسلام محمد حسين زاده از باند خشونت طلب مصباحیه .
199- حجت الاسلام عباسعلی شاملی از باند خشونت طلب مصباحیه .
200- حجت الاسلام علی اكبر مسعودی خمينی از باند خشونت طلب مصباحیه .
201- حجت الاسلام شيخ محمد حسين بهجتی انی از باند خشونت طلب مصباحیه .
202 – حجت الاسلام شيخ علی پهلوانی از باند خشونت طلب مصباحیه .
203- آيت الله ميرزا حسين نوری همدانی از جمله حکام شرع دادگاههای انقلاب در اوایل انقلاب بود که بعدها به دلیل شرکت در جنایات نظام ولایت به مقام آیت العظمی رسید و در حال حاضر با دریافت سهمیه از بیت رهبری در حمایت از نظام ولایت مافیاها بسیار پر تلاش عمل می نماید .
204- حجت الاسلام غلامرضا فياضی از باند خشونت طلب مصباحیه .
205-حجت الاسلام محمود رجبی از شاگردان برجسته گروه مصباحیه که مورد تایید ایشان است وی نیز مانند دیگر اعضای این باند در قوه قضاییه جایگاه خاصی دارد . او هم اینک از اعضای هیات رییسه جامعه مدرسین قم و یاور آیت الله محمد یزدی می باشد .
206-حجت الاسلام سید محمد غروی از روحانیون برجسته مکتب مصباحیه است و از معاونان مصباح یزدی در موسسه « امام خمینی» است. وی در ابتدای انقلاب از حکام شرع بود که «وظیفه» دستگیری و اعدام مبارزان را بر عهده داشت . 207- حجت الاسلام مجتبی آقا تهرانی معلم اخلاق حکومت احمدی نژاد و از شاگردان معروف مصباح یزدی است. وی رییس هیات فاطمیون قم است که رهبری حمله به مسجد دراویش در قم را بر عهده داشت .
208-حجت الاسلام حسين ايرانی از باند خشونت طلب مصباحیه .
209- حجت الاسلام حيدر علی ايوبی از باند خشونت طلب مصباحیه .
210- حجت الاسلام عبدالرسول عبوديت –از باند خشونت طلب مصباحیه .
211- حجت الاسلام محمد رضا طباطبايی مدير جامعه الزهرا از یاران آیت الله محمد یزدی است که با ایجاد این جامعه و سوء استفاده از اموال کشور به سوی مافیایی شدن گام بر داشته است . حمایت قوه قضاییه در زمان ریاست آیت الله یزدی از این جامعه موجب شد تا این باند بتواند ملیاردها تومان از اموال کشور را در اختیار بگیرد .
212- حجت الاسلام‏مويدی از باند خشونت طلب مصباحیه .
213- حجت الاسلام‏داراب كلايی از باند خشونت طلب مصباحیه .
214- حجت الاسلام‏احمد رهنمايی از باند خشونت طلب مصباحیه .
215- حجت الاسلام‏ محمد فنايی از باند خشونت طلب مصباحیه .
216- آیت الله عزیزز الله خوشوقت آیت الله خوشوقت از جمله حکام شرع و مفتیان قتل های زنجیره ای است که سالهاست در کنار آیت الله مصباح یزدی و آیت الله خامنه ای در کار جنایت با احکام شرعی ویا بدون محاکمه شرکت دارد .
217- حجت الاسلام مجيد رشيد پور از باند خشونت طلب مصباحیه .
218-حجت الاسلام ‏سيد ابراهيم خسروشاهیاز باند خشونت طلب مصباحیه .
219-حجت الاسلام شيخ محمد علی واعظ از باند خشونت طلب مصباحیه .
220-حجت الاسلام‏سعادت پروراز باند خشونت طلب مصباحیه .
221 – حجت الاسلام عجمين از شاگردان مصباح
222-آیت الله راستی کاشانی از جمله آیات عظامی که در کنار خمینی و قوه قضاییه و سرپرستی نیروهای تندرو از جمله ذوالقدر و محسن رضایی و … موجب انشعاب در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و انحلال آن گشت. راستی کاشانی در ابتدای انقلاب از جمله حکام شرع دادگاههای انقلاب بود و در اعدام بسیاری از جوانان شرکت داشت .

223- آیت الله آذری قمی از جمله حکام شرع دادگاههای انقلاب در اوایل انقلاب بود که دهها حاکم شرع دادگاه های انقلاب بر اساس فتواهای ایشان به حمایت از ولایت پرداخته و صدهها نفر از جوانان این کشور را به اعدام محکوم کردند .
224-حسن شریعتی از حکام شرع دادگاههای انقلاب مشهد و معاون علیزاده در ان سالها .
225-علی اکبر یساقی از معاونین عباسعلی علیزاده در مشهد
226 – محمد ميلاني‌ رئيس‌ شعبه‌ سه‌ تجديد نظر استان‌ خراسان‌.
227- سيد محمد صادق‌ زاده‌ طباطبائي‌ رئيس‌ دادگاه‌ تجديد نظر استان‌ .
228- ناصر واعظ‌ طبسي‌ از فرزندان واعظ بزرگ که در جنایات بسیار دخیل بوده است .
229- محمد واعظی از حکام شرع داداگاههای انقلاب ورییس شعبه ویژه 1010
230-جواهری از وابستگان بع قوه قضاییه رییس تحقیقات قضایی
231-احمد شاهرودی از وابستگان به قوه قضاییه مسئول توسعه قضایی
232-احمد میانجی از وابستگان به قوه قضاییه رییس گزینش
233- وکیلیان از وابستگان به قوه قضاییه.

* اعضای «ستاد حقوق بشر اسلامی» از جنایتکاران بنام:
در پایان این بخش بهتر دیدیم که اعضای ستاد حقوق بشر اسلامی ایران را معرفی نماییم تا بدانیم حقوق بشر در ایران را چه کسانی مدافع هستند .
1 – آیت الله محمود شاهرودی
2 – حجت الاسلام دری نجف آبادی
3 – حجت الاسلام علی رازینی
4 – حجت الاسلام مصطفی پور محمدی
5 – حجت الاسلام ابراهیم رییسی
6 – حجت الاسلام محسنی اژه ای
7 – حجت الاسلام جمال کریمی راد
8 – صفار هرندی
9 – منوچهر متکی
هرگاه می خواستند به انسانیت توهین کنند و دشمنی کینه توزانه خود را با حقوق ذاتی انسان ابراز کنند و جهل خویش را بر حقوق ذاتی خود نیز اظهار کنند، ستاد حقوق بشرشان، ترکیبی جز این ترکیب پیدا نمی کرد .

* معرفی برخی از دادگاههای نظام ولایت
1 – دادگاه انقلاب :
دادگاهی که در ابتدای انقلاب، به پیشنهاد دکتر یزدی، برای مبارزه با به اصطلاح ضد انقلاب و سران نظام گذشته به وجود آمد و قرار شد که بعد از محاکمه آنها، تعطیل شود. بنی صدر هشدار داد که دادگاه دائمی خواهد شد و آلت فعل قدرت طلبان. در مجلس خبرگان، پیشنهاد شد بر وجود آن، در قانون اساسی تصریح شود. بر اثر مخالفت شدید بنی صدر، گروهی از روحانیان نگران شدند مبادا روزی این دادگاه گریبان آنها را بگیرد. در نتیجه، پیشنهاد رأی نیاورد. قرار بر انحلال آن بود. اما خمینی بهشتی را رئیس قوه قضائیه و موسوی اردبیلی را دادستان کل کرد و این دو بر قلمرو اختیارات دادگاه انقلاب نیز افزودند. قوه قضائیه سرکوبگر از ستون پایه های استبداد است، بخصوص وقتی می خواهد فراگیر شود.
سران این دادگاه ازجمله جنایتکار ترین نیروهای روحانی و آموزش دیده در مدارس جرم و جنایت و حوزه ها هستند . سالهاست که افرادی مانند مبشری – رهبر پور – پور محمدی – محمدی گلپایگانی – و… در این دادگاه به امور محاکمه نیروهای مردمی مشغولند .
این دادگاه محل آموزش نیروهای حامی نظام ولایت فقیه می باشد و دادیاران بسیاری را آموزش جنایتکاری داده است .
2 – دادگاه ویژه روحانیت:
همانگونه که از نام وی استنباط می شود این دادگاه با روحانیونی سر و کار دارد که ارکان نظام ولایت را به خطر می اندازند . این دادگاه را خمینی تشکیل داد. اما جنبه قانونی پیدا نکرده بود. در دوره خاتمی، قانونی نیز شد. سالهاست که این دادگاه به دستور خمینی و پس از او ، به دستور خامنه ای به کار محاکمه روحانیون مخالف مشغول است .
این دادگاه نیز به طور چرخشی روسا و اعضای خود را تغییر می دهد. اما همواره در اختیار نمایندگان منتخب خامنه ای می باشد .
در آغاز وجود آن را که مخالف قانون اساسی بود، اینطور توجیح کردند که جهت محاکمه روحانیون وابسته به نظام سلطنت از جمله آیت الله مظاهری در اصفهان و محدث در خوزستان و برخی روحانیون در تهران و روحانیونی است که مرتکب فساد و یا جنایت و یا خیانت می شوند. اما به تدریج کارکرد خود را تغییر داد و به کار محاکمه روحانیون مبارز و مخالف نظام پرداخت. از جمله می توان به پرونده سازی و محاکمه افرادی چون عبدالله نوری – محسن کدیور –میلانی – آیت الله شریعتمداری – سید مهدی هاشمی – آیت الله منتظری – موسوی خوئینی ها – بروجردی و…. اشاره کرد .
اخیرا رییس این دادگاه طی نامه ای از رهبری خواسته است که اتهامات مربوط به سرداران نیروهای سپاه پاسداران نیز در این دادگاه مورد بررسی قرار گیرد تا اطلاعات مربوط به آنها به خارج از دادگاه درز نکند .
کلیه اطلاعات مربوط به محاکمات در این دادگاههای قرون وسطایی محرمانه می باشد

3- دادگاه ویژه مطبوعات:
همانگونه که از نام این دادگاه بر میاید دادگاهی است مخصوص محاکمه مدیران مسئول نشریات و نویسندگان . در این دادگاه که قوهقضاییه بر اساس نیاز به مقابله با نشریات تشکیل می دهد، قضاتی مشغول به کار هستند که بر اساس نیاز قوانینی را مشخص نموده اند و با آن قوانین خود ساخته به راحتی می توانند مطبوعات را به تعطیلی بکشانند .
●نام برخی از قضات و دبیرهیات منصفه این دادگاهها :
قاضی حسینیان – قاضی شهرابی فراهانی – قاضی مدیر خراسانی – قاضی ساعدی و …
اعضای هیات منصفه و قضات در مواقع مختلف از جمله، روح الله حسینیان – حبیب الله عسکر اولادی – لطفی – کروبی – و …علی اکبر کساییان دبیر هیأت منصفه دادگاه مطبوعات
برخی از جرم هایی که منجر به تعطیلی نشریات شده است .
-«نشر مطالب خلاف واقع ( روزنامه نسیم صبا و …)
– اهانت به دین مبین اسلام ( روزنامه نسیم صبا و…)
– تبلیغ علیه نظام ( روزنامه نسیم صبا و… )
– انتشار تصاویر و عکسهای خلاف عفت عمومی ( روزنامه نسیم صبا و… )
– انتشار مطالب خلاف واقع در باره دستگاه قضایی
– «اهانت به مسؤولان نظام جمهوری اسلامی
– نشر مطالب خلاف واقع و تحریص و تشویق افراد به ارتکاب اعمال علیه امنیت کشور
– ایجاد اختلاف بین اقشار جامعه ( نشریه اقبال و … )
– تبلیغ علیه نظام- نشریه اقبال و …
-استفاده ابزاری از تصویر زن
– ترویج مطالبی که به اساس جمهوری اسلامی لطمه وارد می‌کند
-انتشار مطالبی دال بر «توهین به انبیای الهی- ماهنامه پنجشنبه و …
– درج شایعات و مطالب خلاف واقع ( نشریه مبین و … )
– نشر اکاذیب و افترا علیه سازمان قضایی نیروهای مسلح ( نشریه مبین و … )
– افترا علیه بسیج و برخی فرماندهان سپاه ( نشریه مبین و … )
– زیر سؤال بردن قوه قضاییه، مجلس و شورای نگهبان ( نشریه مبین و …)
– زیر سؤال بردن نظام جمهوری اسلامی) نشریه مبین و …)
جرم های بالا توسط قضات دادگاههای ویژه مطبوعات خودسرانه تعریف شده اند. چنان شده است که هیچ نشریه ای جرات انتقاد از مقامات و نهادها و به خصوص قوه قضاییه و بسیج و سپاه و … را ندارد .
● برخی از نشریات توقیف شده:
مجله زنان (پس از 16 سال فعالیت مستمر)، لغو مجوز ماهنامه دنیای تصویر (پس از 17 سال انتشار)، توقیف پیش از انتشار روزنامه آریا، لغو مجوز انتشار روزنامه جمهوریت و روزنامه نسیم صبا – کرفتو – روزگار – ارمان – کارون – اقبال – ماهنامه عصر پنجشنبه ( بعد از نه سال انتشار ) – هفته نامه مبین – روزنامه آینده نو ( شاکی سردار یعقوبی) – روز نامه جمهوریت ( به دستور یکی از مقامات ) صبح امروز – جامعه – عصر ما – پیام دانشجو – یاس نو – مشارکت – و…

4 – دیوان عدالت اداری:
کاربرد این دیوان بنا به قانون چنین است : به منظور رسیدگی به شکایات، تظلمات و اعتراضات مردم نسبت به مامورین یا واحدها یا آئین نامه های دولتی و احقاق حقوق آنها، دیوانی بنام دیوان عدالت اداری زیر نظر قوه قضائیه تاسیس می گردد ( اصل 173 قانون اساسی.(
ارکان دیوان :
دیوان عدالت اداری دارای سه رکن است : شعب، هیات تجدید نظر و هیات عمومی:
1 – هر شعبه دیوان دارای دو عضو : یک رئیس و یک مشاورمی باشد. مگر در موارد بند الف از ماده 11 قانون دیوان که دو مشاور لازم است …
2 – این دیوان یکی از محل هایی است که قضات جنایتکار برای دوران استراحت به آن محل می روند و از زیر پوشش خبری دور می شوند تا به قول معروف آب ها از اسیاب بیفتد . ریاست افرادی مانند موسوی تبریزی – ابراهیم رازینی – علی رازینی و دری نجف آبادی بر این دیوان، خود می گوید این دیوان در خدمت مافیاهای حاکم است





مافیای قضائی: شبکه مافیائی حجت الاسلام ها:

19 03 2010
 
   
 

Nr 707=مافیای قضائی: شبکه مافیائی حجت الاسلام ها: by 22Bahman.

انقلاب اسلامی: یادآور می شود که 40 تن از افراد این شبکه پیش از این معرفی شده اند.
«…. فردای آنروز به گمانم دوشنبه بود و طبق روال هر دوشنبه در وزارتخانه ما شورای عالی وزارت داشتیم که از طرف ….. اتفاقا یا طبق هماهنگی (من اطلاعی ندارم) آمده بودند که در آنجا من و آقا مصطفی و سید صادق رفتیم و مشروح عملیات را شرح دادیم منتها طبیعی بود که چون چند نیروی غیر وزارتی در آن جلسه بودند و …. هم آنجا بود ما مواردی را ذکر نکردیم که عصر همانروز در جلسه ای که با حضور حاج آقا دری و حاج آقا فلاحیان در دفتر آقای حجازی تشکیل شده بود تمام موارد و حتی کشفیات از منزل را ذکر کردیم که آقای حجازی عنوان کردند موید باشید و برای مابقی کار آماده شوید .» (اعترافات سعید امامی )

* شبکه مافیائی «حجت الاسلام» هائی که قدرت آنها را حجت خشونت گرداند (دنباله):
61- حجت الاسلام ابراهیمی از جمله قضات جنایتکاری که سالها در زندان اوین در حکم قاضی و حاکم شرع احکام بسیاری را در مورد زندانیان و مبارزان صادر نمود .
62- ایت الله حسن مفیدی از حکام شرع دادگاههای انقلاب در دهه شصت که زمانی نیز در شورای عالی قضایی بود .
63- حجت الاسلام راوندی از جمله قضات و حکام شرع دادگاههای انقلاب و مستقر درزندان اوین که در دهه شصت احکام بسیاری را در مورد مبارزان صادر نمود .
64- حجت الاسلام عاملی از جمله حکام شرع دادگاههای نظامی و در بسیاری موارد در کنار دیگر حکام شرع در صدور احکام اعدام دخیل بود .
65- حجت الاسلام موحدی قمی از حکام شرع دادگاههای انقلاب در استان کرمانشاه بود که به تهران آمد و در صدور بسیاری از احکام شرکت داشت. گفته می شود که وی بعدها به عنوان نماینده امام به نیروی انتظامی رفت ولی در آن نیرو درگذشت .
66 – حجت الاسلام امید نجف آبادی از جمله حکام شرع معروف دادگاههای انقلاب بود که احکام اعدام بسیاری را در زندانهای اصفهان به اجرا گذارد. وی بعدها به دلیل همکاری با سید مهدی هاشمی دستگیر و به اعدام محکوم شد .
67 – حجت الاسلام یکتا از جمله حکام شرعی که مورد تایید خمینی بود. وی سالها در مبارزه با مردم ایران شرکت داشت و احکام بسیاری را صادر نمود .
68- حجت الاسلام زرقندی از حکام شرع دادگاههای انقلاب مستقر در شهرستان کرج که در صدور احکام اعدام مبارزان تلاشی گسترده داشت .
69 – حجت الاسلام مظاهری حاکم شرع دادگاههای انقلاب در اصفهان بود. وی از جمله افرادی بود که بعد از انقلاب قرار بود توسط دادگاه ویزه روحانیت به دلیل همکاری با نظام سلطنت خلع لباس شود. او قبل از انقلاب دبیر دینی یکی از مدارس اصفهان بود و بعدا به دلیل نیاز دستگاه ولایت فقیه به جنایتکار، حاکم شرع شد و به عنوان حاکم شرع دادگاههای انقلاب احکام اعدام برای بسیاری از مبارزان صادر کرد . او هم اکنون در اصفهان به عنوان آیت الله مشغول خدمت به رژیم می باشد .
70 – حجت الاسلام رحمانی از حکام شرع دادگاههای انقلاب که بعدها به ریاست عقیدتی سیاسی نیروهای انتظامی رسید .
71- حجت الاسلام موحدی کرمانی از جمله قضات جنایتکار رژیم که دهها حکم اعدام از سوی وی برای مبارزان صادر گشت وی بعدها به عنوان نماینده رهبری در سپاه پاسداران مشغول به کار شد و سالها در این پست بود تا زمانی که به دلیل اختلافات سیاسی در جریان انتخاب رییس جمهوری تغییر کرد . فرزند وی به دلیل فروش اسناد و مدارک نظامی به نیروهای اطلاعاتی کشورهای غربی در فرودگاه یکی از شهرهای جنوبی دستگیر شد ولی بعدا آزاد شد .
72- حجت الاسلام کریمی از حکام شرع دادگاههای انقلاب در منطقه شمال کشور که در صدور احکام اعدام ها شرکت داشت .
73- حجت الاسلام وکیل زاد حاکم شرع بندر انزلی و بعدها به حاکمیت شرع کل استان گیلان رسید و در ثبات نظام استبدادی ولایت فقیه بسیار تلاش نمود .
74- حجت الاسلام خزاعی رییس دفتر و مسئول انتشارات واواک در زمان علی فلاحیان که اخراج شد .وی قبل از آن مسئول واواک قم بود . او نیز سوابق گسترده ای درصدور احکام سرکوب مردم دارد .
75 – حجت الاسلام شفیعی معاون واواک در امور دانشجویی و معاون حفاظت این وزارتخانه بود . وی در جریان بازجویی از غلامرضا نقدی شرکت داشت و اطلاعات مربوط به جنایات او را به میر حجازی منتقل نمود . این حجت الاسلام نیز در جریان سرکوب و صدور احکام اعدام دخیل بود .
76- حجت الاسلام متقی رییس دادگاه انقلاب همدان و از جمله بازپرسان این دادگاه که در کار قضاوت در خدمت خشونت سامان مند است.
77 – حجت الاسلام محمد رضا دهقان طرزجانی رییس دادگاههای انقلاب یزد که دارای سوابق گسترده در سرکوب مردم این استان است.
78 – حجت الاسلام عباسعلی علیزاده از برجسته ترین و خنده ﺁورترین مسئولان قوه قضائیه است. او سالها به جرم های اخلاقی و مالی و روانی دارای پرونده بود . ولی از ﺁنجا که ﺁنان مردم را واجد شعور و عقل نمی دانند برایشان مهم نبود که علیزاده را که در ﺁن سوی کشور دارای پرونده های زیادی بود به تهران بیاورند تا با مرتضوی همکار شود و مافیا بتواند در بسیاری از جنایت ها از ایشان استفاده کند. او بعد از ایجاد پرونده هایی جدید مفاسد اخلاقی و مالی، این بار، جرم او جاسوسی برای کشور بیگانه شد و بدون سر و صدا او را از کار برکنار شد. 

این دادستان برجسته قوه قضائیه در گزارش وزارت اطلاعات اینگونه معرفی می شود :
افشاي‌ يك‌ سند وزارت‌ اطلاعات‌ جمهوري‌ اسلامي‌ در زمان‌ فلاحيان:
با سلام‌ حضور مردم‌ ايران‌ و رزمندگان‌ راه‌ آزادي‌ سندي‌ را كه‌ در اين‌ سايت‌ افشا ميگردد گزارش‌ ارسالي‌مدير كل‌ اطلاعات‌ خراسان‌ در زمان‌ تصدي‌ پست‌ وزارت‌ اطلاعات‌ بوسيله‌ فلاحيان‌ است‌ و از اينكه‌ اصل‌ سند را به‌ معرض‌ ديد نميگذاريم‌ دلايل‌ امنيتي‌ براي‌ حفظ‌ جان‌ منابع ‌ارسال‌ كننده‌ اطلاعات‌ ميباشد كه‌ مشخص‌ نگردد كه‌ اين‌ سند از مركز استان‌ خراسان‌ درز پيدا كرده‌ يا مركز تهران‌ و از آنجاكه‌ مندرجات‌ درون‌ اين‌ سند حاكي‌ از جنايات‌ اقتصادي‌ و اجتماعي‌ بسياري‌ ازسردمداران‌ اين‌ رژيم‌ است‌ به‌ رونوشت‌ اين‌ سند كفايت‌ ميكنيم‌ اميدواريم‌ كه‌ انتشار این سند كمكي‌ باشد به‌ نجات‌ مردم‌ ايران‌ از دست‌ اين‌ دژخيمان‌ دست‌ يافته‌ است‌ كه‌ حضورتان‌ ارائه‌ ميگردد.
نزديكان‌ و همكاران‌ ايشان‌ در زير مجموعه‌ قضائي كه‌ در كليه‌ امورات‌ با يكديگر مشتركا فعال‌ ميباشند:
1-آقاي‌ سيد حسن‌ شريعتي‌ معاون‌ ايشان‌.
2- آقاي‌ علي‌ اكبر يساقي‌ معاون‌ ايشان‌ .
3- سيد مرتضي‌ بختياري‌ قائم‌ مقام‌ دادگستري‌ استان‌.
4- محمد ميلاني‌ رئيس‌ شعبه‌ سه‌ تجديد نظر استان‌ خراسان‌.
5- سيد محمد صادق‌ زاده‌ طباطبائي‌ رئيس‌ دادگاه‌ تجديد نظر استان‌ .
6- محمد سلامتي‌
7- شهرام‌ شجاعي‌ .
8- ناصر واعظ‌ طبسي، فرزند طبسی نایب التولیه آستان قدس
آرم‌ جمهوري‌ اسلامي‌. بسمه‌ تعالي‌. ج‌.ا.ا.
وزارت‌ اطلاعات‌
مركز استان‌ خراسان‌.
با سلام‌ و تحيات‌ وافره‌.
حسب‌ الامر آن‌ مركز در مورد تحقيقات‌ دامنه‌ دار در خصوص‌ مسائل‌ و ارتباطات‌ آقاي‌ عباسعلي‌ عليزاده ‌رئيس‌ فعلي‌ دادگستري‌ اين‌ استان‌ و پيگيري‌ روابط‌ نامطلوب‌ نامبرده‌ بصورت‌ كاملا محرمانه‌ اين‌ ستاد بابكار گيري‌ سه‌ تيم‌ كاملا مورد تائيد بمدت‌140 روز به‌ نتايج‌ زير
3- بسياري‌ از بوميان‌ منطقه‌ كه‌ در ذيل‌ به‌ آنها ارشاره‌ ميگردد.
موارد مورد تخلف عباسعلی علی زاده عبارتند از :
1- به‌ مالكيت‌ در آوردن‌ مجتمع‌ چهار طبقه‌ در رضا شهر .
2- به مالكيت‌ در آوردن‌ ساختمان‌ دادگستري‌ كه‌ بسياري‌ از مردم‌ استان‌ با پرداخت‌ مبالغي‌ منتظر دريافت‌سهم‌ خود از اين‌ ملك‌ بوده‌ اند كه‌ با همكاري‌ رئيس‌ دادگاه‌ تجديد نظر استان‌، طباطبائي،‌ پرونده‌ را بنفع‌خود مختومه‌ اعلام‌ نمودند. بدين‌ شكل‌ كه‌ با عدم‌ ايفاء تعهد، دعوي‌ را مطرح‌ نمودند و با تباني‌ به‌ نفع‌آقايان‌ موضوع‌ بسرعت‌ به‌ ورطه‌ مختومه‌ كشيده‌ شد .
3- شركت‌ در پروژه‌ ارسال‌ گاز از طريق‌ سرخس‌ به‌ كشور تركمنستان‌ كه‌ كليه‌ برنامه‌ هاي‌ اجرائي‌ بوسيله‌اين‌ مركز بصورت‌ فيلمهاي‌ خبري‌ و مستند رو و پشت‌ پرده‌ خدمتتان‌ ارسال‌ ميگردد.كه‌ متاسفانه‌ در اين‌گزارش‌ مستند نقش‌ جناب‌ آقاي‌ طبسي‌ مشهود ميباشد.
4- اداره‌ نمودن‌ خانه‌ هاي‌ فساد بوسيله‌ اعضاء دادگستري‌ و زير نظر شخص‌ آقاي‌ عليزاده‌ كه‌ در اين‌موارد هم‌ عكس‌ و فيلم‌ خدمتتان‌ ارسال‌ ميگردد. و متاسفانه‌ در اين‌ مورد در رضا شهر در محلي‌ ازمراجعين‌ زن‌ و دختر به‌ دادگستري‌ استان‌ استطلاع‌ ميگردد.
5- ترانزيت‌ 5 نوع‌ مواد مخدر از طريق‌ بيرجند و تايباد به‌ تهران‌ بوسيله‌ آقاي‌ ناصر واعظ‌ طبسی كه‌ با عنوان‌خريد صابون‌ از كارخانه‌ سانا در آن‌ مركز مواد ارسالي‌ از افغانستان‌ تحويل‌ گرفته‌ ميشود و به‌ كارخانه‌خوشاب‌ روانه‌ ميگردد و بعد از بسته‌ بندي‌ با تائيد و مهر رسمي‌ دادگستري‌ به‌ امضاء منتظري‌ معاونت ‌قضائي‌ آقاي‌ عليزاده‌ اين‌ مواد به‌ تهران‌ و آسياي‌ ميانه‌ ترانزيت‌ ميگردد.
6-دستور مستقيم‌ آقايان‌ طبسي‌ بزرگ‌ و آقاي‌ عليزاده‌ در مورد ربايش‌ تاجر خراساني‌ بنام‌ شريفيان‌ كه‌ ازموفقترين‌ تجار خراسانيست‌ جهت‌ رفع‌ مشكلات‌ در تقسيم‌ اراضي‌ موقوفي‌ و تبديل‌ آن‌ به‌ قطعات‌كوچك‌ و فروش‌ آن‌ در سطح‌ استان‌ به‌ دلالان‌ امور ملكي‌ كه‌ تا بحال‌ بيش‌ از 4000 مورد شناسائي‌ گرديده‌است‌ .و در این خصوص،‌ كليه‌ مدارك‌ نشانگر اين‌ ميباشند كه‌ اين‌ معاملات‌ در استان‌ آذربايجان‌ بوقوع‌ پيوسته‌است‌.و كليه‌ اين‌ امورات‌ بوسيله‌ آقاي‌ ناصر واعظ‌ طبسی و شهرام‌ شجاعي‌ انجام‌ ميگيرد.
7- توضيح‌ اينكه‌ در خصوص‌ مبالغي‌ كه‌ بصورت‌ ارزي‌ از مجموعه‌ اين‌ معاملات‌ بدست‌ مي‌ آيد درحسابي‌ در بانك‌ جب‌ الا علي‌ در دوبي‌ ذخيره‌ ميگردد كه‌ مستحضر حضور ميباشد.
8- محل‌ تجمع‌ و گفتگوهاي‌ خصوصي‌ نامبردگان‌ در منزلي‌ كه‌ در حوالي‌ زيست‌ خاور بصورت‌ ويلائي‌بزرگ‌ ميباشد انجام‌ ميپذيرد كه‌ بالغ‌ بر 7 ميليارد ريال‌ تخمين‌ قيمت‌ ميگردد.
كليه‌ موارد ذكر شده‌ با مدارك‌ و اسناد همراه‌ و 36 حلقه‌ فيلم‌ ويدئوئي‌ و 97 ساعت‌ نوار صوتي‌ ضبط‌شده‌ خدمتتان‌ ارائه‌ ميگردد.
امضاء . كيميا قلم ذاكري‌.
12-2-1376.
توضيحات‌
پس‌ از تصدي‌ كرسي‌ قوه‌ قضائيه‌ بوسيله‌ شاهرودي‌ و انتقال‌ عليزاده‌ به‌ تهران‌ دوباره‌ جناب‌ عليزاده‌ كه‌ ازفئودالهاي‌ روحاني‌ در ايران‌ ميباشند و از نزديكترين‌ نفرات‌ به‌ واعظ‌ طبسي‌ در خراسان،‌ باز هم‌ بدليل‌ادامه‌ فعاليتهاي‌ مافيائي‌ خودشان‌ آقاياني‌ همچون‌ محمد اسلامي‌ كه‌ قاضي‌ خراسانيست‌ به‌ تهران‌ انتقال‌دادند و ايشان‌ را رئيس‌ شعبه‌ 1010 ويژه‌ نموده‌ اند و با خروج‌ خير آبادي‌ و جانشين‌ نمودن‌ وكيليان‌ وچند تن‌ ديگر همچون‌ جواهري‌ و احمد ميانجي‌ و احمد شاهرودي‌ باند مافيائي‌ ديگري‌ را تشكيل‌ داده‌اند و جواهري‌ را بعنوان‌ رياست‌ تحقيقات‌ و احمد ميانجي‌ را بعنوان‌ رئيس‌ گزينش‌ قضات‌ و احمد شاهرودي‌ را بعنوان‌ رئيس‌ توسعه‌ قضائي‌ و آموزش‌ و در كنار وي‌ مير حجازي‌ و ديگر اياديش‌ همچون‌هادي‌ مروي‌ و ابراهيم‌ رئيسي‌ كه‌ در قوه‌ بازرسي‌ كل‌ كشور هستند دست‌ در دست‌ يك‌ ديگر در ادامه‌چپاول‌ و سرقت‌ اموال‌ و نواميس‌ مردم‌ ايران‌ فعال‌ ميباشند. توضيح‌ دوم‌ دليل‌ اصلي‌ و بيمه‌ بودن‌ هاشمي‌ رفسنجاني‌ و شخص‌ فلاحيان‌ و اطرافيانشان‌ تماما اين‌ گونه‌مدارك‌ و اسناديست‌ كه‌ وزارت‌ اطلاعات‌ از تمامي‌ سران‌ روحاني‌ و غير روحاني‌ بعناوين‌ مختلف‌ دردست‌ دارد.
توضيح‌ سوم. در مورد اسناد ساخته‌ شده‌ در مورد فروش‌ املاك‌ موقوفي‌ خراسان‌ و غيره، پرونده‌اي‌ را در استان‌ آذربايجان‌ با هماهنگي‌ كامل‌ براه‌ انداخته‌ اند كه‌ از اسناد و فيلمهاي‌ موجود در اين‌ زمينه‌ وموارد ديگر كه‌ در وزارت‌ اطلاعات‌ بوده‌ و بسياري‌ از آنها در دستان‌ امن‌ و افشاگر ميباشد بيخبرند…با اميدموفقيت‌ مردم‌ ايران‌ در سرنگوني‌ رژيم‌ آخوندي‌…ذاكري‌
79- آیت الله عندلیب حاکم شرع دادگاههای انقلاب شیراز
80- آیت الله زندی حاکم شرع دادگاههای انقلاب کرمانشاه و امام جمعه آن شهر. وی دهها حکم اعدام در سالهای اولیه انقلاب را در این استان صادر کرده است .
81- محمدصادق نجمی از حکام شرع و مفتیان احکام شرعی
82- محمدفیض سرابی از حکام شرع دادگاههای انقلاب
83- محمدنقی پورمحمدی از حکام شرع دادادگاههای انقلاب
84 – سیدعلی اکبر قریشی از حکام شرع و امامان جمعه
85- سیداکبر قره باغی از حکام شرع و مسئولین قضایی
86- سیدرضی شکوری از مرتبطین قوه قضاییه
87- سیدابراهیم سیدحاتمی از حکام شرع و مرتبط با قوه قضاییه
88- سیدحسن عاملی از حکام شرع دادگاههای انقلاب
89- سیدیوسف طباطبایی از مرتبطین قوه قضاییه
90- محمود عبداللهی – از حکام شرع دادگاههای انقلاب
91- سید ابوالحسن مهدوی از حکام شرع دادگاههای انقلاب
92- حسن آقا شریعتی کاشانی از حکام شرع دادگاههای انقلاب در نامه مربوط به علیزاده نام وی آمده است .
93- محمدنقی لطفی از حکام شرع دادگاههای انقلاب
94- سیدهاشم حسینی بوشهری از مرتبطین قوه قضاییه
95- اکبر‌ها‌شمی رفسنجانی – از مسئولین جنایت در کشور که پیرامون خیانتها و جنایتها و فسادهای او و خانواده اش، اطلاعات بسیاری انتشار یافته اند و پرونده های بسیار دیگر نیز تشکیل شده اند.
96- سیدمحسن خرازی از حکام شرع و مسئولین صدور احکام شرعی مجازات اسلامی
97- رضا استادی از امامان جمعه و مرتبطین با قوه قضاییه
98- امامی کاشانی از امامان جمعه و توجیه گر جنایات و از سرمایه دار ترین افراد در کشور
99- غلامرضا رضوانی از مرتبطین با قوه قضاییه
100- سیدمحمدباقر اسدی خوانساری از حکام شرع
101- عبدالنبی نمازی از حکام شرع و توجیه کننده های اعدام ها
102- حسن روحانی از حکام شرع و رییس شورای امنیت ملی سابق
103- سیدرضاتقوی از حکام شرع و مسئولین تبلیغاتی وابسته به بیت رهبری
104- محسن کازرونی از حکام شرع دادگاههای انقلاب
105- محمدرضا ناصری از حکام شرع دادگاههای انقلاب
106- عباس واعظ طبسی سلطان خراسان از حکام شرع و بزرگان مافیا در بخش های قضایی – اقتصادی و…
107- سید احمدعلم الهدی – از حکام شرع و امامان جمعه مشهد
108- علی اصغر معصومی – از حکام شرع و مرتبط با وزارت اطلاعات
109- محمدرضا فاکر از حکام شرع دادگاههای انقلاب وی ازجمله خشن ترین حکام شرع بود که در حال حاضر سالهاست که به عنوان نماینده مجلس در حال پاک کردن رد پای خود در جنایات دهه شصت می باشد وی در مجلس مسیولیت ریاست کمیسیون اصل نود را بر عهده دارد .
110- حبیب الله مهمان نواز از مرتبطین با قوه قضاییه
111- سیدمحمد علی موسوی جزایری از حکام شرع و امامان جمعه در خوزستان حضور وی در اعدام های سراسری
در این استان در دهه شصت به وضوح دیده می شود .
112- سید علی شفیعی از حکام شرع و جنایتکاران به نام خوزستان وی نیز از سالهای اول انقلاب در راه حفظ نظام ولایت موجبات صدور دهها حکم اعدام جهت نظامیان و مبارزان را فراهم آورد .
113- عباس کعبی از حکام شرع و مرتبط با شورای نگهبان و قوه قضاییه . کعبی همان کسی است که در حضور جوادی آملی در حال گوش دادن به سخنان احمدی نژاد در مورد هاله نور بود. با وجود این، وجود چنین سخنانی را با وجود انتشار فیلم آن از سوی وب سایت بازتاب تکذیب کرد تا عدالت و راستگویی این عضو شورای نگهبان به اثبات برسد که همه آنها از جمله دروغگویان کشور می باشند .
114- محسن حیدری از حکام شرع دادگاههای انقلاب
115- محمدتقی واعظی از مرتبطین با قوه قضاییه
116- سیدمحمد شاهچراغی از مرتبطین با قوه قضاییه و برادر شاهچراغی دادستانی دوران لاجوردی
117- عباسعلی سلیمانی از حکام شرع دادگاههای انقلاب
118- محمدصادق حائری شیرازی از امامان جمعه و حکام شرع شیراز
119- سیدعلی اصغر دستغیب از مرتبطین با قوه قضاییه و وابسته به دستغیب بزرگ که در بسیاری از جنایات شرکت داشت
120 -احمد بهشتی از حکام شرع دادگاههای انقلاب
121- مهدی شب زنده‌دار از حکام شرع دادگاههای انقلاب و وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
122- اسدالله ایمانی از حکام برجسته دادگاههای انقلاب در پرونده وی نیز می توان رد صدور دهها حکم اعدام مبارزان را مشاهده نمود .
123- هادی باریک‌ بین از مرتبطین با قوه قضاییه در قزوین
124- علی اسلامی از مرتبطین با قوه قضاییه
125- محمد‌ها‌شمیان از حکام شرع دادگاههای انقلاب
126- حسن ممدوحی از وابستگان به قوه قضاییه
127- مختار امینیان از حکام شرع دادگاههای گیلان
128- آیت الله صدیقی از حکام شرع دادگاههای انقلاب در دهه شصت
129- ایت الله صافی از حکام شرع دادگاههای انقلاب
130- محمدعلی تسخیری از حکام شرع و وابستگان به قوه قضاییه و دیگر مافیاها از جمله افرادی است که با خانواده در سالهای بعد از انقلاب تا به حال مشغول حیف و میل اموال مردم ایران هستند این خانواده عراقی علاوه بر حضور در قوه قضاییه در سازمان تبلیغات اسلامی و چاپ و انتشار کتاب به زبانهای عربی و صدور آن به کشورهای عربی و کسب سودهای سرشار از بابت این عمل ده ها میلیارد تومان در حساب های خود و برادران خود واریز نموده است . از نکات جالب در مورد این خانواده عراقی این است که برخی از این برادران حتی به زبان فارسی هم قادر به سخن گفتن نیستند و در جمع خصوصی خود به زبان عربی صحبت می کنند .
131- زین العابدین قربانی از مرتبطین به قوه قضاییه
132- سیدحسن طاهری خرم‌آبادی از حکام شرع دادگاههای انقلاب و مرتبطین با سپاه و قوه قضاییه
133- سیدمحمد نقی شاهرخی از امامان جمعه و وابستگان به قوه قضاییه
135- صادق لاریجانی از وابستگان به شورای نگهبان و قوه قضاییه
136- سید صابر جباری از مرتبطین به قوه قضاییه
137- نورالله طبرسی از حکام شرع دادگاههای انقلاب
138- ابوالفضل میرمحمدی از حکام شرع دادگاههای انقلاب
139- احمد محسنی گرکانی از مرتبطین به قوه قضاییه
140- احمد صابری همدانی از حکام شرع دادگاههای انقلاب در همدان
141- غیاث‌الدین محمدی از وابستگان به قوه قضاییه
142- غلامعلی نعیم‌آبادی از امامان جمعه و مرتبط با قوه قضاییه
143- محمد موسوی بجنوردی از مسئولان شورای عالی قضایی در دهه شصت . از قرار، با مافیا جور نبود و از خدمت این قوه خارج شد.
144- صدیقی از مسئولان شورای عالی قضایی در دهه شصت .
145-جوادی آملی از مسئولان شورای عالی قضایی در دهه شصت .
146- مفیدی از مسئولان قوه قضاییه و شورای عالی قضایی در دهه شصت وی حتی حکم اعدام برادر زاده خود را نیز صادر کرد .
147- سید محمد حسن موسوی شوشتری – از حکام شرع و اعضای شورای عالی قضایی در دهه شصت .
148-حجت الاسلام اکبر فیض رییس کل دادگستری استان آذربایجان غربی
149-حجت الاسلام احمد سیاوش پور رییس کل دادگستری استان فارس
150-حجت الاسلام احمد کیخسروی رییس کل دادگستری استان خراسان شمالی
151-حجت الاسلام الله یار ملکشاهی رییس کل دادگستری استان لرستان
152- حجت الاسلام جمال انصاری رییس کل دادگستری استان بوشهر
153- حجت الاسلام حسن شریعتی مدیر کل دادگستری استان خراسان رضوی
154- حجت الاسلام قاسمی رییس کل دادگستری استان قزوین
155- حجت الاسلام فخر آرا رییس کل دادگستری استان خراسان جنوبی – نیشابور
156-حجت الاسلام غلامرضا انصاری رییس کل دادگستری استان اصفهان
157- حجت الاسلام محمد رضا فولاد ﺁملی رییس کل دادگستری استان مازندران
158-حجت الاسلام یکتن خدایی رییس دادگستری استان هرمزگان
159-حجت الاسلام اکبر الساران رییس کل دادگستری استان خوزستان
160-حجت الاسلام نور الدین صادقی رییس کل دادگستری استان کرمانشاه
161-حجت الاسلام تویسرکانی رییس کل دادگستری استان کرمان
162-حجت الاسلام طالبی رییس کل دادگستری استان مازندران
163- حجت الاسلام آقا زاده رییس کل دادگستری استان ﺁذربایجان شرقی
164-حجت الاسلام علی عبدالله دادستان دادگاه ویژه روحانیت قم
165-حجت الاسلام حسین بهرامی دادستان دادگاه ویژه روحانیت قم
166-حجت الاسلام محمد مصدق معاون قضایی و حقوقی سازمان قضایی نیروهای مسلح
167- حجت الاسلام عبداللهی قائم مقام دادستان خراسان شمالی
168-حجت الاسلام حمید رضا طباطبایی دادستان استان اصفهان
169-سید علیرضا ﺁوایی رییس کل دادگستری استان تهران
170-عبدالعلی میر کوهی معاون پارلمانی وزیر دادگستری
171-حجت الاسلام منتظری معاون دادستان کل کشور
172-حمید چاوشی رییس سازمان قضایی نیروهای مسلح کرمانشاه
173- حمید رضا موحدی معاون حوزه ریاست قوه قضاییه
174 – محمد رضا سارچی قاضی دادگاه مطبوعات
175- ساعدی معاون مدیر کل دفتر امور بین المللی قوه قضاییه
176- رزاقی معاون نمایندگی بنگاه تعاون و حرفه آموزی و اشتغال زندانیان استان مازندران
177- یزدانیان مدیر کل قضایی نیروهای مسلح
178- منتظری معاون اول دادستان نظامی تهران
179- محمدی معاون قضایی سازمان زندانها
180 – درخشان نیا قائم مقام ﺁوایی
181-ابراهیم خانی سرپرست دادگاههای تجدید نظر استان تهران
182-کریمی رییس کل دادگاههای عمومی و انقلاب استان تهران

183-ماندگاری معاون قضایی دادستان عمومی و انقلاب تهران
184-مظفری مستشار دادگاه کیفری استان تهران
185-ناصر سراج رییس کیفری استان تهران
186- محسن مجتهد شبستری – از حکام شرع و امام جمعه تبریز
187 – نکونام از دادستانهای برجسته و از قضات نمونه دوران ولایت فقیه است . او در بسیاری از محاکمات روحانیون ﺁزاده و مخالف نظام شرکت کرده و احکام ولایت پسندی را صادر نموده است. او مانند دیگر قضات جنایت کار از عنفوان جوانی در در کار جنایات و قتل ها و اعدام ها بوده است. او از دوستان نزدیک رازینی و حسینیان و فلاحیان است .
وی در صدور احکام اعدام در شهرهای شمالی کشور در سالهای شصت به بعد شرکت داشته است .
188- آیت الله ایزد پناه از قضات با سابقه در جنایت و از شاگردان مدرسه جنایت پرور حقانی است .این قاضی همانند دیگر قضات طرح کار خود را از سال شصت با دادن دهها حکم اعدام شروع کرده است . ﺁنقدر در این کار تبحر از خود نشان داد که بعد از سالها حضور در قوه قضاییه به تازگی به معانت قوه رسیده است .
این قاضی از یاران مقتدایی و ابراهیم رییسی است .
189 – ﺁیت الله مشکینی از حکام شرع دادگاههای انقلاب در سال شصت به بعد بوده است. او امامت جمعه قم را در اختیار داشت. وی از اعضای رهبری در گروه ترورها بود. رئیس شورای خبرگان رهبری را بر عهده داشت و مرد. تخصص دیگر او ارتباط با امام زمان بود که در بسیاری از مقاطع که سوء استفاده از این نام برای گروهش لازم می شد، مانند خزعلی در خواب، با امام زمان، ارتباط برقرار می کرد.
ﺁیت الله مشکینی به همراه دامادش ﺁیت الله ریشهری از قدرت بی حدی در امر فتوی و خورد و برد مالی، برخوردار بودند. داماد او در خوردن و بردن همچنان ید طولی دارد. مشکینی بارها خمینی را بالا تر از پیامبران خدا معرفی کرده است و به دلیل همین عبودیتش در برابر خمینی بود که فتواهای بسیاری را در مورد سرکوب ها از او می خواستند و او بی دریغ می داد.
آیت الله مشکینی در نهایت بعد از سالها حفاظت از ولایت، دار فانی را وداع گفت و سرمایه ای بیکران برای فرزندانش به جای گذاشت که از جمله می تواند به سری 80 واحدی ویلاهای یکی از فرزندانش در شمشک رودبار قصران اشاره کرد .
190-حجت الاسلام سید حسن نواب از یاران مصباح یزدی و ازجمله حکام شرع جوان ابتدای انقلاب که بعدها به مقام ریاست
Posted 2 months ago. ( permalink )

view profile

22Bahman says:

سازمان تبلیغات اسلامی تحت امر احمد جنتی رسید و در حال حاضر نیز در همین کار است .
191-حجت الاسلام زارعان از وابستگان به قوه قضاییه و مصباح یزدی
192- حجت الاسلام حائری زاده از وابستگان به قوه قضاییه و مصباح یزدی
193-حجت الاسلام محمد رضا موسوی فراز از باند خشونت طلب مصباحیه .
194-حجت الاسلام قطبی از باند خشونت طلب مصباحیه .
195-حجت الاسلام معصومی از باند خشونت طلب مصباحیه .
196-حجت الاسلام حقانی از باند خشونت طلب مصباحیه .
197-حجت الاسلام رهنما از باند خشونت طلب مصباحیه .
198-حجت الاسلام محمد حسين زاده از باند خشونت طلب مصباحیه .
199- حجت الاسلام عباسعلی شاملی از باند خشونت طلب مصباحیه .
200- حجت الاسلام علی اكبر مسعودی خمينی از باند خشونت طلب مصباحیه .
201- حجت الاسلام شيخ محمد حسين بهجتی انی از باند خشونت طلب مصباحیه .
202 – حجت الاسلام شيخ علی پهلوانی از باند خشونت طلب مصباحیه .
203- آيت الله ميرزا حسين نوری همدانی از جمله حکام شرع دادگاههای انقلاب در اوایل انقلاب بود که بعدها به دلیل شرکت در جنایات نظام ولایت به مقام آیت العظمی رسید و در حال حاضر با دریافت سهمیه از بیت رهبری در حمایت از نظام ولایت مافیاها بسیار پر تلاش عمل می نماید .
204- حجت الاسلام غلامرضا فياضی از باند خشونت طلب مصباحیه .
205-حجت الاسلام محمود رجبی از شاگردان برجسته گروه مصباحیه که مورد تایید ایشان است وی نیز مانند دیگر اعضای این باند در قوه قضاییه جایگاه خاصی دارد . او هم اینک از اعضای هیات رییسه جامعه مدرسین قم و یاور آیت الله محمد یزدی می باشد .
206-حجت الاسلام سید محمد غروی از روحانیون برجسته مکتب مصباحیه است و از معاونان مصباح یزدی در موسسه « امام خمینی» است. وی در ابتدای انقلاب از حکام شرع بود که «وظیفه» دستگیری و اعدام مبارزان را بر عهده داشت . 207- حجت الاسلام مجتبی آقا تهرانی معلم اخلاق حکومت احمدی نژاد و از شاگردان معروف مصباح یزدی است. وی رییس هیات فاطمیون قم است که رهبری حمله به مسجد دراویش در قم را بر عهده داشت .
208-حجت الاسلام حسين ايرانی از باند خشونت طلب مصباحیه .
209- حجت الاسلام حيدر علی ايوبی از باند خشونت طلب مصباحیه .
210- حجت الاسلام عبدالرسول عبوديت –از باند خشونت طلب مصباحیه .
211- حجت الاسلام محمد رضا طباطبايی مدير جامعه الزهرا از یاران آیت الله محمد یزدی است که با ایجاد این جامعه و سوء استفاده از اموال کشور به سوی مافیایی شدن گام بر داشته است . حمایت قوه قضاییه در زمان ریاست آیت الله یزدی از این جامعه موجب شد تا این باند بتواند ملیاردها تومان از اموال کشور را در اختیار بگیرد .
212- حجت الاسلام‏مويدی از باند خشونت طلب مصباحیه .
213- حجت الاسلام‏داراب كلايی از باند خشونت طلب مصباحیه .
214- حجت الاسلام‏احمد رهنمايی از باند خشونت طلب مصباحیه .
215- حجت الاسلام‏ محمد فنايی از باند خشونت طلب مصباحیه .
216- آیت الله عزیزز الله خوشوقت آیت الله خوشوقت از جمله حکام شرع و مفتیان قتل های زنجیره ای است که سالهاست در کنار آیت الله مصباح یزدی و آیت الله خامنه ای در کار جنایت با احکام شرعی ویا بدون محاکمه شرکت دارد .
217- حجت الاسلام مجيد رشيد پور از باند خشونت طلب مصباحیه .
218-حجت الاسلام ‏سيد ابراهيم خسروشاهیاز باند خشونت طلب مصباحیه .
219-حجت الاسلام شيخ محمد علی واعظ از باند خشونت طلب مصباحیه .
220-حجت الاسلام‏سعادت پروراز باند خشونت طلب مصباحیه .
221 – حجت الاسلام عجمين از شاگردان مصباح
222-آیت الله راستی کاشانی از جمله آیات عظامی که در کنار خمینی و قوه قضاییه و سرپرستی نیروهای تندرو از جمله ذوالقدر و محسن رضایی و … موجب انشعاب در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و انحلال آن گشت. راستی کاشانی در ابتدای انقلاب از جمله حکام شرع دادگاههای انقلاب بود و در اعدام بسیاری از جوانان شرکت داشت .
223- آیت الله آذری قمی از جمله حکام شرع دادگاههای انقلاب در اوایل انقلاب بود که دهها حاکم شرع دادگاه های انقلاب بر اساس فتواهای ایشان به حمایت از ولایت پرداخته و صدهها نفر از جوانان این کشور را به اعدام محکوم کردند .
224-حسن شریعتی از حکام شرع دادگاههای انقلاب مشهد و معاون علیزاده در ان سالها .
225-علی اکبر یساقی از معاونین عباسعلی علیزاده در مشهد
226 – محمد ميلاني‌ رئيس‌ شعبه‌ سه‌ تجديد نظر استان‌ خراسان‌.
227- سيد محمد صادق‌ زاده‌ طباطبائي‌ رئيس‌ دادگاه‌ تجديد نظر استان‌ .
228- ناصر واعظ‌ طبسي‌ از فرزندان واعظ بزرگ که در جنایات بسیار دخیل بوده است .
229- محمد واعظی از حکام شرع داداگاههای انقلاب ورییس شعبه ویژه 1010
230-جواهری از وابستگان بع قوه قضاییه رییس تحقیقات قضایی
231-احمد شاهرودی از وابستگان به قوه قضاییه مسئول توسعه قضایی
232-احمد میانجی از وابستگان به قوه قضاییه رییس گزینش
233- وکیلیان از وابستگان به قوه قضاییه.

* اعضای «ستاد حقوق بشر اسلامی» از جنایتکاران بنام:
در پایان این بخش بهتر دیدیم که اعضای ستاد حقوق بشر اسلامی ایران را معرفی نماییم تا بدانیم حقوق بشر در ایران را چه کسانی مدافع هستند .
1 – آیت الله محمود شاهرودی
2 – حجت الاسلام دری نجف آبادی
3 – حجت الاسلام علی رازینی
4 – حجت الاسلام مصطفی پور محمدی
5 – حجت الاسلام ابراهیم رییسی
6 – حجت الاسلام محسنی اژه ای
7 – حجت الاسلام جمال کریمی راد
8 – صفار هرندی
9 – منوچهر متکی
هرگاه می خواستند به انسانیت توهین کنند و دشمنی کینه توزانه خود را با حقوق ذاتی انسان ابراز کنند و جهل خویش را بر حقوق ذاتی خود نیز اظهار کنند، ستاد حقوق بشرشان، ترکیبی جز این ترکیب پیدا نمی کرد .

* معرفی برخی از دادگاههای نظام ولایت
1 – دادگاه انقلاب :
دادگاهی که در ابتدای انقلاب، به پیشنهاد دکتر یزدی، برای مبارزه با به اصطلاح ضد انقلاب و سران نظام گذشته به وجود آمد و قرار شد که بعد از محاکمه آنها، تعطیل شود. بنی صدر هشدار داد که دادگاه دائمی خواهد شد و آلت فعل قدرت طلبان. در مجلس خبرگان، پیشنهاد شد بر وجود آن، در قانون اساسی تصریح شود. بر اثر مخالفت شدید بنی صدر، گروهی از روحانیان نگران شدند مبادا روزی این دادگاه گریبان آنها را بگیرد. در نتیجه، پیشنهاد رأی نیاورد. قرار بر انحلال آن بود. اما خمینی بهشتی را رئیس قوه قضائیه و موسوی اردبیلی را دادستان کل کرد و این دو بر قلمرو اختیارات دادگاه انقلاب نیز افزودند. قوه قضائیه سرکوبگر از ستون پایه های استبداد است، بخصوص وقتی می خواهد فراگیر شود.
سران این دادگاه ازجمله جنایتکار ترین نیروهای روحانی و آموزش دیده در مدارس جرم و جنایت و حوزه ها هستند . سالهاست که افرادی مانند مبشری – رهبر پور – پور محمدی – محمدی گلپایگانی – و… در این دادگاه به امور محاکمه نیروهای مردمی مشغولند .
این دادگاه محل آموزش نیروهای حامی نظام ولایت فقیه می باشد و دادیاران بسیاری را آموزش جنایتکاری داده است .
2 – دادگاه ویژه روحانیت:
همانگونه که از نام وی استنباط می شود این دادگاه با روحانیونی سر و کار دارد که ارکان نظام ولایت را به خطر می اندازند . این دادگاه را خمینی تشکیل داد. اما جنبه قانونی پیدا نکرده بود. در دوره خاتمی، قانونی نیز شد. سالهاست که این دادگاه به دستور خمینی و پس از او ، به دستور خامنه ای به کار محاکمه روحانیون مخالف مشغول است .
این دادگاه نیز به طور چرخشی روسا و اعضای خود را تغییر می دهد. اما همواره در اختیار نمایندگان منتخب خامنه ای می باشد .
در آغاز وجود آن را که مخالف قانون اساسی بود، اینطور توجیح کردند که جهت محاکمه روحانیون وابسته به نظام سلطنت از جمله آیت الله مظاهری در اصفهان و محدث در خوزستان و برخی روحانیون در تهران و روحانیونی است که مرتکب فساد و یا جنایت و یا خیانت می شوند. اما به تدریج کارکرد خود را تغییر داد و به کار محاکمه روحانیون مبارز و مخالف نظام پرداخت. از جمله می توان به پرونده سازی و محاکمه افرادی چون عبدالله نوری – محسن کدیور –میلانی – آیت الله شریعتمداری – سید مهدی هاشمی – آیت الله منتظری – موسوی خوئینی ها – بروجردی و…. اشاره کرد .
اخیرا رییس این دادگاه طی نامه ای از رهبری خواسته است که اتهامات مربوط به سرداران نیروهای سپاه پاسداران نیز در این دادگاه مورد بررسی قرار گیرد تا اطلاعات مربوط به آنها به خارج از دادگاه درز نکند .
کلیه اطلاعات مربوط به محاکمات در این دادگاههای قرون وسطایی محرمانه می باشد

3- دادگاه ویژه مطبوعات:
همانگونه که از نام این دادگاه بر میاید دادگاهی است مخصوص محاکمه مدیران مسئول نشریات و نویسندگان . در این دادگاه که قوهقضاییه بر اساس نیاز به مقابله با نشریات تشکیل می دهد، قضاتی مشغول به کار هستند که بر اساس نیاز قوانینی را مشخص نموده اند و با آن قوانین خود ساخته به راحتی می توانند مطبوعات را به تعطیلی بکشانند .
●نام برخی از قضات و دبیرهیات منصفه این دادگاهها :
قاضی حسینیان – قاضی شهرابی فراهانی – قاضی مدیر خراسانی – قاضی ساعدی و …
اعضای هیات منصفه و قضات در مواقع مختلف از جمله، روح الله حسینیان – حبیب الله عسکر اولادی – لطفی – کروبی – و …علی اکبر کساییان دبیر هیأت منصفه دادگاه مطبوعات
برخی از جرم هایی که منجر به تعطیلی نشریات شده است .
-«نشر مطالب خلاف واقع ( روزنامه نسیم صبا و …)
– اهانت به دین مبین اسلام ( روزنامه نسیم صبا و…)
– تبلیغ علیه نظام ( روزنامه نسیم صبا و… )
– انتشار تصاویر و عکسهای خلاف عفت عمومی ( روزنامه نسیم صبا و… )
– انتشار مطالب خلاف واقع در باره دستگاه قضایی
– «اهانت به مسؤولان نظام جمهوری اسلامی
– نشر مطالب خلاف واقع و تحریص و تشویق افراد به ارتکاب اعمال علیه امنیت کشور
– ایجاد اختلاف بین اقشار جامعه ( نشریه اقبال و … )
– تبلیغ علیه نظام- نشریه اقبال و …
-استفاده ابزاری از تصویر زن
– ترویج مطالبی که به اساس جمهوری اسلامی لطمه وارد می‌کند
-انتشار مطالبی دال بر «توهین به انبیای الهی- ماهنامه پنجشنبه و …
– درج شایعات و مطالب خلاف واقع ( نشریه مبین و … )
– نشر اکاذیب و افترا علیه سازمان قضایی نیروهای مسلح ( نشریه مبین و … )
– افترا علیه بسیج و برخی فرماندهان سپاه ( نشریه مبین و … )
– زیر سؤال بردن قوه قضاییه، مجلس و شورای نگهبان ( نشریه مبین و …)
– زیر سؤال بردن نظام جمهوری اسلامی) نشریه مبین و …)
جرم های بالا توسط قضات دادگاههای ویژه مطبوعات خودسرانه تعریف شده اند. چنان شده است که هیچ نشریه ای جرات انتقاد از مقامات و نهادها و به خصوص قوه قضاییه و بسیج و سپاه و … را ندارد .
● برخی از نشریات توقیف شده:
مجله زنان (پس از 16 سال فعالیت مستمر)، لغو مجوز ماهنامه دنیای تصویر (پس از 17 سال انتشار)، توقیف پیش از انتشار روزنامه آریا، لغو مجوز انتشار روزنامه جمهوریت و روزنامه نسیم صبا – کرفتو – روزگار – ارمان – کارون – اقبال – ماهنامه عصر پنجشنبه ( بعد از نه سال انتشار ) – هفته نامه مبین – روزنامه آینده نو ( شاکی سردار یعقوبی) – روز نامه جمهوریت ( به دستور یکی از مقامات ) صبح امروز – جامعه – عصر ما – پیام دانشجو – یاس نو – مشارکت – و…

4 – دیوان عدالت اداری:
کاربرد این دیوان بنا به قانون چنین است : به منظور رسیدگی به شکایات، تظلمات و اعتراضات مردم نسبت به مامورین یا واحدها یا آئین نامه های دولتی و احقاق حقوق آنها، دیوانی بنام دیوان عدالت اداری زیر نظر قوه قضائیه تاسیس می گردد ( اصل 173 قانون اساسی.(
ارکان دیوان :
دیوان عدالت اداری دارای سه رکن است : شعب، هیات تجدید نظر و هیات عمومی:
1 – هر شعبه دیوان دارای دو عضو : یک رئیس و یک مشاورمی باشد. مگر در موارد بند الف از ماده 11 قانون دیوان که دو مشاور لازم است …
2 – این دیوان یکی از محل هایی است که قضات جنایتکار برای دوران استراحت به آن محل می روند و از زیر پوشش خبری دور می شوند تا به قول معروف آب ها از اسیاب بیفتد . ریاست افرادی مانند موسوی تبریزی – ابراهیم رازینی – علی رازینی و دری نجف آبادی بر این دیوان، خود می گوید این دیوان در خدمت مافیاهای حاکم است.

به نقل از نشریه انقلاب اسلامی در هجرت





حزب چماقداران که بر ﺁن » حزب الله » نام نهادند، از ﺁغاز تا امروز

19 03 2010
688=حزب چماقداران که بر ﺁن " حزب الله " نام نهادند، از ﺁغاز تا امروز by 22Bahman.

انقلاب اسلامی : در جامعه ای که مردم در باره زندگی جمعی و فردی خود صاحب نقش نباشند، لاجرم چماقداران صاحب نقش اول می شوند:

حزب چماقداران که بر ﺁن » حزب الله » نام نهادند، از ﺁغاز تا امروز :

از بدو تاسیس نظام ولایت فقیه توسط خمینی ، هواداران و خود او برای اینکه بتوانند، هر وقت لازم شد ، قانون را زیر پا بگذارند و سرکوبگری کنند و در همان حال خود را بی خبر نشان دهند گروهی را تشکیل دادند به نام حزب الله . این گروه زیر نظر ملایان حاکم و قاضی تشکیل و تحت امر و رهبری آنان بود .
جالب اینجاست که برای قانون شکنی ، مسئولین اجرای قانون این گروه قانون شکن را تشکیل داده بودند. در ابتدای انقلاب، از جمله کسانی که حمایت کامل از این گروه بعمل می ﺁورد، بهشتی بود . هم بعنوان عضو شورای انقلاب و هم بعد، بعنوان رئیس شورایعالی قضائی و رئیس دیوان کشور. او بارها در حمایت از این گروه سخنرانی کرد . از حامیان دیگر، هاشمی رفسنجانی در مقام ریاست قوه مقننه بود . خود او یکی از بانیان این گروه بود . سومی موسوی اردبیلی بود . تا بهشتی زنده بود، دادستان کل بود و با کشته شدن او، به ریاست قوه قضائیه رسید . جالب تر اینکه هر رییس قوه قضاییه ای که بر سر کار آمد از این گروه حمایت کرد تا جایی که شیخ محمد یزدی برخی از افراد این گروه را وارد قوه قضاییه کرد و به ﺁنها مقام داد . این گروه در شهرها نیز بنا به دستور امام جمعه یا حاکم شرع شهر، تشکیل و شرارتهای مورد نظر او را انجام می داد . فرماندهی کل گروههای حزب الله را ملاها بر عهده داشتند و فرماندهی ضربت را نیروهای نظامی ، به همین دلیل بود که برخی ها بر این گروه حزب ملا نام نهادند .
بنا بر سابقه، مراجع چماقدار می داشتند . آیت الله بروجردی در قم چماقداری داشت به نام علی لره که از روحانیون وابسته به او بود . او از اهالی لرستان بود به همین نام معروف شده بود . هر زمان نیاز می شد ( برای مثال ، در مورد بیرون کردن نواب صفوی و فدائیان اسلام از قم ) این ، روحانی با گرفتن چوبی بلند ، مأموریت انجام می داد . کسی هم مانع کار وی نمی شد زیرا همه او را به خوبی می شناختند و می دانستند حامی دارد . آیت الله شریعتمداری نیز چماقداری داشت به نام شیخ غلامرضا که در میان روحانیون قم معروف بود . او روحانی ای بود تنومند و قلدر که بسیاری از روحانیون قم از او حساب می بردند . در ماجرای تشکیل حزب خلق مسلمان و قال و مقالی که بپا کرد، او رهبری حمله به برخی از روحانیون و مراکز را در قم بر عهده داشت .البته ، در درگیری ها میان حزب خلق مسلمان با حزب جمهوری اسلامی ، به وسیله چماقداران شیخ محمد یزدی ،مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفت و دستگیر شد .
باز هم در شهر قم ، شیخ محمد یزدی را می بینیم که چماقداری معروف داشت به نام حاج غلام که در خاطرات خود از او یاد کرده است . هر زمان که شیخ محمد نیاز به ایجاد اغتشاش و درگیری و یا سرکوب نیروهای مردمی و یا مبارزان را داشت کافی بود که به چماقدار خود دستور بدهد تا او هم بدون اندیشه هر کاری را که شیخ می خواست به انجام برساند .
شیخ محمد یزدی در خاطرات خود می نویسد : هر زمان که می خواستیم حاج غلام کار مورد نظر ما را انجام دهد کافی بود به او بگوییم جان امام در خطر است . در آن زمان دیگر حاج غلام قابل کنترل نبود و بدون هیچ سئوالی به دنبال انجام کاری می رفت که ما گفته بودیم .
با آمدن خمینی به تهران و فاش شدن ماهیت او و فریبکاریهایش ( زیر ولایت با جمهور مردم است زدن که خود تعهد بود و… ) ، برای اینکه بتواند استبداد روحانیت را مطلقه کند ، علاوه بر قوای سرکوب » رسمی » ، به گروههای چماقدار نیز نیاز پیدا کرد .
در ابتدای انقلاب برای حمله به برخی از مکانها از جمله شهر نوی تهران نیز برخی از روحانیان گروه چماقدار تشکیل داده بودند. اما آن گروه مقطعی ایجاد شده بود ولی گروهی که بعدها به نام حزب الله تشکیل شد کاملا سیاسی و اعتقادی بود . با تصویب خمینی این گروه تشکیل شد . کار سرپرستی این گروه جدید را افرادی مانند جنتی و یزدی و بهشتی و هاشمی رفسنجانی عهده دار بودند .
این گروه شبکه ای کامل را در سراسر کشور تاسیس کرد . در هر شهر یکی از چماقداران برجسته فرماندهی عملیات را بر عهده داشت . در برخی از شهرها که فاقد چماقدار توانا بود، هر زمان می شد، از تهران به وسیله اتوبوس به آن شهر نیرو اعزام می شد .
ازجمله چماقداران معروف در تهران می توان به هادی غفاری اشاره کرد که زمانی برای خودش اسم و رسمی کسب کرده بود. ولی بعدها به دلیل بد اخلاقی جنسی و مالی از کار بر کنار شد و جای خود را به دیگرانی از جمله حسین الله کرم واحمدی نژاد و حاج داوود و ده نمکی و محتشم و عبداللهی و زمردیان و … داد در قم نیز مسئولیت چماقداری بر عهده حجت الاسلام سردار ذوالنور بود . مسئولیت چماقداری در شهر اصفهان نیز به دست حجت الاسلام کمیل کاوه بود.
این گروه که برای فرار از بدنامی چماقداری، نام حزب الله را بر خود نهاد بود در ابتدا برای اینکه بتواند در زمانهای مورد نیاز دست به قانون شکنی بزند، با آموزش های رییس دیوان عالی کشور و یاری دادستان کل کشور راه اندازی شد و در بسیاری از تبهکاریها، بدان خاطر که از سوی همان کسانی حمایت می شدند که قوه قضاییه را در اختیار داشتند، از تعقیب قضائی مصون بود . 

انواع تبهکاریها که حزب الله مأمور انجامشان می شد :
● حمله به کتابفروشی ها و آتش زدن آنها .
از ابتدای انقلاب این نیروها به دلیل مخالفت مسئولین نظام با چاپ و انتشار برخی از کتابها با توجه به اینکه به لحاظ قانونی نمی توانستند مانع از چاپ آنها شوند به این نیروی مزدور خود دستور حمله به کتابفروشی ها را صادر می کردند و این کار تا دوره خاتمی کما بیش ادامه داشت . اما در دوره احمدی نژاد، بلحاظ این که خود چماقداران به مسئولیت در وزارت ارشاد رسیده اند و مانع از انتشار هر نوع کتاب مخالفی می شوند دیگر نیازی به حضور آنها در برابر کتابفروشی ها و حمله و آتش زدن کتابها نیست .
● حمله به دختران و پسران به دلیل نوع پوشش : یکی از کارهای مهم آنان که گویا در برخی مواقع مورد اعتراض خود خمینی و برخی از روحانیون نیز واقع شده بود اما مسئولین اهمیتی به آن اعتراضات نمی دادند حمله به دختران و پسرانی بود که حزب اللهیان ﺁنها را مورد ضرب و شتم قرار می دادند. این نوع سرکوب گری تا به حال نیز ادامه دارد .
همین کسانی که امروز در لباس قانون دست به این کار می زنند و تحت عنوان امنیت اجتماعی دختران و پسران را با صورتی خونین دستگیر می کنند همانهایی بودند که از سالهای ابتدای انقلاب تا سالها بعد در پوشش نیروهای چماقدار حزب اللهی به دختران در خیابانها حمله می کردند و آنان را کتک می زدند.
احمدی نژاد باید به خاطر داشته باشد زمانیکه مسعود ده نمکی در خیابان ولی عصر دختران را با کتک روسری دار می کرد او نیز همین کار را در خیابانهای نارمک انجام می داد
اما در این روزها با توجه به اینکه همه آن چماقداران وارد نیروی انتظامی و بسیج سپاه پاسداران شده اند دیگر نیازی به آن گونه برخوردها نیست و به راحتی کتک زدن ها را قانونی کرده اند و توسط نیروی انتظامی و بسیج انجام می دهند .
به تازگی، نیروی انتظامی و بسیج برای اینکه مبادا دستشان به نامحرم بخورد – و این مسئله برای برخی از مراجع مشکل ایجاد کرده است – ، تصمیم گرفتند برخی از زنان چماقدار را به نام گردانهای عاشورا و الزهرا مأمور کتک زدن کنند . احمدی نژاد هزینه آنها را از صندوق ذخیره ارزی می پردازد .
ناگفته نماند که جمعیت ایثارگران، که احمدی نژاد از جمله اعضای رده بالای آن است، صحنه گردان اصلی است و اصلا طرح امنیت اجتماعی را این گروه تهیه و بر انواع دیگر سرکوب افزوده است . قوه قضاییه و قاضی مرتضوی نیز از آنان حمایت کامل می کند .
● حمله به سخنرانی ها و اجتماعات مردمی : یکی از کارهای این گروه چماقدار حمله به اجتماعات مردم بود و هنوز نیز هست . اوائل انقلاب ، دستور حمله را بهشتی و هاشمی رفسنجانی و خامنه ای و جنتی و دیگر سران چماقدار صادر می کردند . کار را از حمله به گروههای چپی شروع کردند. بعد نوبت به مجاهدین رسید. در سال 60، به مردم هوادار رییس جمهوری حمله می کردند . بعدها که ورق برگشت و خامنه ای رهبر فرید حزب الله شد، به نیروهای طرفدار هاشمی رفسنجانی و بعد نیز به گروههای طرفدار آقای خاتمی حمله می کردند . در قم، حتی برادر خامنه ای، هادی خامنه ای را نیز مورد تعرض قرار دادند. کسی نیز از چماقداران نپرسید : چرا دست به این کار میزنید .
قدرت این گروه چماقدار بدانحد است که در ماجرای حمله به هاشمی رفسنجانی در قم ، خامنه ای حفظ ظاهر را نیز نکرد . تنها کاری که با آن افراد که از یاران مصباح یزدی بودند، کردند این بود که آنها را از قم به خارج از قم تبعید کنند . روزی احمد خمینی، در پی حمله این گروه به شهید لاهوتی، گفته بود : اگرنیروهای انتظامی و امنیتی بخواهند اینها را دستگیر کنند به راحتی می توانند این کار را انجام بدهند زیرا آنها می دانند که در خانه چه کسی چه رنگ گربه ای زندگی میکند .(نقل به مضمون )
بعدها ، احمد خمینی ، خود نیز، توسط بلند پایگان تعلیم دیده این گروه و به دستور خامنه ای و هاشمی رفسنجانی، کشته شد. این گروه به دستور پدر و دست اندرکاری خود او تشکیل شده بود و خود کرده را تدبیر نبود .
در سالهای اول انقلاب ، تنها کسی که در برابر آنها ایستادگی کرد و حتی مردم را به مقابله با آنها فرا خواند وبه مسئولین هشدار داد که دست از حمایت آنها بردارند ، بنی صدر ، رییس جمهور منتخب مردم بود . در ماجرای 14 اسفند، زمانیکه آنها کار را ازحد گذرانده بودند و به مردم حمله کرده بودند از مردم خواست بدون خشونت ، سردسته هاشان را دستگیر و بقیه را از دانشگاه خارج کنند . در یک چشم بر هم زدن، تاج و تخت چماقداران بر باد رفت و سر کرده ها توسط مردم دستگیر شدند و معلوم شد که همه آنها از افراد کمیته و سپاه و دستگاه قضائی و مجلسی هستند که خمینی دستور داده بود با تقلب در انتخابات، حزب جمهوری اسلامی اکثریت نزدیک به اتفاق ﺁن را از ﺁن خود کند .
رؤسا و حامیان چماقداران وقتی متوجه شدند که ماهیت » حزب الله » قلابی لو رفته و خود ﺁنها و سر دسته ها افشا شده اند و چون می دانستند که رئیس جمهوری از زد و بند ﺁنها با امریکائیها و اسرائیلی ها نیز ﺁگاه است ، به کودتای خزنده شتاب تمام بخشیدند . پس از کودتا ، کتاب » غائله 14 اسفند » را در 1000 صفحه باقی گذاشتند که مدرکی باقی ، از جمله در باره » حزب الله » سازی کودتاچیان است .
مراجعه به کتاب غائله 14 اسفند که توسط قوه قضاییه، تحت سرپرستی موسوی اردبیلی نگارش و انتشار یافته است ، بر هر ایرانی که خواهان یافتن حقیقت چگونگی کودتا علیه منتخب مردم است؛ لازم است. این کتاب بخوبی کودتا بر ضد انقلاب و حق انتخاب مردم و منتخب مردم را شرح می کند . بهمین جهت ، کتاب پس از انتشار نایاب شد . اما ﺁنها که توانسته اند نسخه ای از کتاب را به دست ﺁورند، بجاست که در اختیار دیگران بگذارند تا مردم کشور سر از چگونگی کودتا در ﺁورند .
● حمله به نشریات : گروه حزب الله که توسط » رهبر » اداره می شد و می شود ، از جمله حمله به نشریات را عهده دار بود و هست . الا این که در حال حاضر، نشریه ای که بشود به ﺁن حمله کرد وجود ندارد . کار جدید جعل نشریه و نسبت دادن ﺁن به دانشجویان و جعل قول دگر اندیشان است .
تا قبل از آمدن احمدی نژاد، حمله به نشریه ها ادامه داشت . اما از زمان بر سر کار آمدن چماقداران و استفاده از واواک و وزارت ارشاد و قاضی مرتضوی دیگر نیازی به حمله به دفتر نشریه ها نیست .
در دوره خاتمی بود که خامنه ای، با » حکم حکومتی » دهها نشریه را یک شبه توقیف کرد . برخی از آنها برای همیشه کار خود را تعطیل کردند .

● حمله به مراجع و بیوت آنها : از کارهای ولایت پسندانه گروه چماقدار و حزب الشیطان که بنا روا بر خود » حزب الله » نام نهاده است ، حمله به بیت آیات عظام بوده است . کاری که در رژیم شاه انجام نشد . زیرا در ﺁن رژیم کسی جرات این کار را به خود نمی داد . ولی با دستور خمینی ، چند مرجع دینی ، ( ﺁیات الله شریعتمداری و قمی و صادق و محمد روحانی و شبیر خاقانی و… ) در خانه های خود توقیف شدند و مورد تعرض چماقداران نیز قرار گرفتند . پس او، این بار، به دستور خامنه ای ، حسینه منتظری مورد ایلغار قرار گرفت و خود او، در خانه اش ، بمدت 5 سال ، توقیف بود . حتی موسوی اردبیلی نیز از تعرض مصون نماند .
سالها بود که خمینی جانشینی داشت به نام منتظری که قائم مقام رهبری بود . دو کار ، کارش را ساخت : یکی پرده برداشتن از معامله پنهانی با حکومت ریگان ( بخشی از اطلاعات که در پاریس توسط بنی صدر در اختیار رسانه های امریکائی و اروپائی قرار گرفت، توسط نزدیکان منتظری برای او فرستاده شده بود ) و دیگری اعتراض به کشتار زندانیان . این دو کار، به ایران گیتی ها حالی کرد اگر خمینی بمیرد و منتظری رهبر شود، دولت ﺁنها نیز پایان می پذیرد . این شد که کار او را ساختند . نخست مورد عتاب خمینیش قرار دادند و سپس او را مجبور به کناره گیری از قائم مقامی کردند . بعد از خمینی ، به بهانه تذکر به خامنه ای که تو سواد نداری دم از مرجعیت مزن و استقلال حوزه قم و روحانیت را محترم بشمار، به دستور خامنه ای و تحت نظر شیخ محمد یزدی و جنتی و فلاحیان، به سرکردگی ذوالنور، به خانه او حمله کردند . قصد داشتند در خانه اش ، با عمامه خودش به دارش بکشند . اما مخالفت برخی از مراجع مانع کارشان شد .
» حجت الاسلام » ذوالنور فرماندهی لشکر امام صادق سپاه پاسداران را نیز بر عهده دارد .
اخیرا  صحبت از حمله به خانه و شخص آیت الله صانعی می شود . زمینه را حسین شریعتمداری ایجاد کرده است . اما هنوز خامنه ای دستور حمله به وی را صادر نکرده است. زمینه صدور مجوز وجود دارد .
برای چماقداران حزب اللهی فرقی نمی کند مرجعی که مورد حمله قرار می گیرد چه کسی است و چه رتبه و درجه ای در میان مراجع دارد . » رهبر » و سردسته ها هر دستوری به ﺁنها بدهند، اجرا می کنند . این روزها ، مشاهده می شود که امثال مصباح یزدی و خوشوقت و جنتی و … در فکر حذف برخی از آیات عظام هستند و به زودی باید منتظر حمله به خانه های ﺁنها شد . ولو حمله انجام نگیرد، پراکندن خبر در این باره، اثر خود را در تحمیل سکوت به مراجع قم می کند . در این میان، جنب و جوشهای مجتبی خامنه ای که به قول پدر غیر مجتهدش ، مجتهد است را نباید نادیده گرفت . چه کسی می گوید کاری را که احمد خمینی نتوانست او نتواند بکند یعنی جانشین پدرش شود ؟ فعلا  که به جای پدرش ، رتق و فتق امور را می کند . اگر خامنه ای بمیرد و هاشمی رفسنجانی زنده بماند، مجتبی روزگاری صد بار بدتر از احمد خمینی پیدا می کند . مگر این که پیشاپیش ، کودتائی شود و مجلس خبرگان در دست » بیت رهبری » چون موم شود .

● حمله به سینماها و آتش زدن آنها : از جمله فرمان ها یی که رهبران چماقداران به ﺁنها می دهند ، حمله به سینماهائی است که در آنها، فیلمی برخلاف نظر آنها به نمایش در آمده باشد . در دوران انقلاب ، ﺁنها نیز که دست به جنایت هولناک ﺁتش زدن سینمای رکس آبادان زدند، رهبرانی از نوع رهبران حزب الله داشتند بعد از انقلاب، بی تقصیرها را به جای خود، اعدام کردند . حزب الله سالها بود که به بسیاری از سینماها حمله می کرد و مردمی را که برای تماشای فیلم به سینما رفته بودند، مورد ضرب وشتم قرار میدادند . آخرین آنها حمله به سینماهایی بود که فیلم مارمولک را به نمایش گذاشته بودند . دستور حمله به این سینماها را جنتی، مارمولک بزرگ، صادر کرده بود .

● حمله به روحانیون مخالف : هم در سالهای اول انقلاب ، جماعت روحانی نماهای قدرت طلب و مستبد ، بر مردم شناخته شدند . اینها کسانی بودند که خود را طرفدار » استبداد صالح » می دانستند و برای تشکیل » سلسله روحانیت » از هیچ جنایتی روی گردان نبودند . در برابر ﺁنها، روحانیونی نیز بودند که به استقلال و آزادی ایران و مردم فکر می کردند .
روحانیونی که دغدغه آزادی ملت ایران را داشتند از جمله روحانیونی بودند که سالها در زندان به سر برده بودند و کسانی که در آرزوی استبداد بودند ازجمله کسانی بودند که با گروه فوق از قبل از انقلاب درگیری هایی را داشتند . به همین دلیل، از بعد ازپیروزی انقلاب، طرفداران استبداد ملاتاریا در تلاش برای حذف روحانیونی شدند که آزادیخواه بودند . ﺁزار این روحانیان بقصد راندنشان از صحنه سیاسی و تهدید کردنشان به توقیف توسط دادگاه انقلاب، از همان روزهای اول بعد از پیروزی انقلاب، شروع شد . بعدها ، خمینی دادگاه ویژه روحانیت را تشکیل داد که همچنان تشکیل و مشغول سرکوب گری هر روحانی است که با استبداد بنام دین مخالفت کند .
مستبدان برای اینکه بتوانند روحانیون مستقل را از میدان بدر کنند، نخست صلاح را در این دانستند که توسط گروه چماقدار معروف به حزب الله ﺁنها را مورد ضرب و شتم قرار دهند . زیرا آنها به سادگی نمی توانستند روحانیونی مانند حسن لاهوتی و طالقانی و علی تهرانی و آیت الله پسندیده و حتی نوه خمینی ، سید حسین خمینی … را دستگیر و زندانی کنند .
اولین هجوم آنها به روحانیونی بود که در خط انقلاب نبودند و یا اگر هم بودند زیاد نزدیک به آنها نبودند و بیشتر به خط و خطوط آیت الله شریعتمداری و آیت الله روحانی و … نزدیک بودند . بعد از حمله به آنها حمله به روحانیون انقلابی شروع شد . حسن لاهوتی اولین آنها بود . نخست در رشت عرصه را بر او تنگ کردند و سپس ، برای فشار به او ابتدا در صدد دستگیری فرزندش بر آمدند. او خود را از روی بام ساختمان آلومینیوم خیابان جمهوری فعلی به خیایان انداخت و کشته شد. سرانجام، لاهوتی را به زندان اوین بردند و به دست لاجوردی جلاد اوین، سپردند . روزی بیش لازم نشد که از پایش درﺁورند و بگویند سکته قلبی کرد و مرد ! به قول شیخکی به اسم دعاگو از بازجو های اوین، » خوب شد که مرد وگرنه باید در دادگاه محاکمه می شد و به اعدام محکوم می گشت » !
در اوائل انقلاب ، محبوبیت طالقانی خمینی را رنج می داد . خمینی او را سدی در برابر خود می دید . برای شکستن این سد، توسط محمد غرضی و کمیته انقلاب اسلامی فرزند وی را دستگیر کردند . او قهر کرد و از تهران خارج شد . او را به قم نزد خمینی بردند و به اصطلاح از او استمالت کردند . مجاهدین انقلاب اسلامی نیز، در تهران، بر ضد او راه پیمائی کردند .
هنوز » دادگاه ویژه روحانیت » تشکیل نشده، خمینی ری شهری را مأمور بازجوئی از شریعتمداری و گرفتن اعتراف تلویزیونی از او کرد . ری شهری که از جنایتکاران بنام است زیر فشار شریعتمداری را به اعتراف تلویزیونی مجبور کرد . بعد که » دادگاه ویژه روحانیت » تشکیل شد ، علاوه بر حمله به روحانیون ( نمونه حمله چماقداران به عبدالله نوری که وزیر کشور نیز بود ) برخی از آنها را ( از جمله عبدالله نوری و اشکوری و حتی موسوی خوئینی ها و… ) را توسط دادگاه فرمایشی » ویژه روحانیت » به زندان محکوم کردند . حمله به جلسات سخنرانی عبدالله نوری و محسن کدیور و محمد شبستری و موسوی خویئنی ها و حتی هادی غفاری که از چماقداران معروف و اولیه تهران بود ، تعطیل بردار نبود .
حمله آنها روز به روز شدید تر می شد تا نوبت به آیت الله جوادی آملی رسید که سالها مبلغ ولایت فقیه بود رسید . پیش از او، مهدوی کنی نیز ضرب شصت حزب الله را چشیده بود .
در این اواخر ، حجت الاسلام پروازی که زمانی از فرماندهان آنها بود و موسوی خویئنی ها – غیر از سابقه گروگانگیری، وقتی خمینی او را دادستان کل کرد، گفت : دوره قانون مداری سرﺁمد و زمان راه و روش مکتبی شد – و… نیز ، بمحض گشودن زبان به مخالفت، مورد حمله حزب الله قرار گرفتند .
البته مهاجمان هیچوقت دستگیر و محاکمه نشدند . حتی زمانی که برادر » رهبر» در میان مردم و در مسجد مورد حمله قرار گرفت و کتک خورد، کسی از ﺁنها بازخواست نکرد .
تنها مورد، مورد حمله به هاشمی رفسنجانی در قم است که حمله کنندگان محاکمه شدند . ﺁنها از یاران و شاگران مصباح یزدی بودند . تنها برخی از آنها برای مدتی از قم به شهرهای دیگر تبعید شدند .

●حمله به نمایندگان مجلس : گروه چماقداران حمله به نمایندگان مجلس را با وجود مصونیت آنها ، ازدوره اول مجلس، آغاز کرد. برخی از نمایندگان طرفدار بنی صدر، رییس جمهوری، و مهندس بازرگان را به شدت در شهرها و در تهران مورد ضرب وشتم قرار دادند . حتی سلامتیان مورد شلیک یکی از افراد گارد محافظ مجلس قرار گرفت و نزدیک بود کشته شود . غضنفرپور ، مدتها مخفی بود و بعد از دستگیری، در زندان ، شکنجه شد .
بعد از کودتای خرداد 60، حمله به » نمایندگان » و ضرب وشتم ﺁنها کمتر شد . تا دروه خاتمی، تنها مورد نماینده کرج بود که به استبداد حاکم و جنایتکاریها و فسادهایش اعتراض کرد و درجا مورد ضرب و شتم قرار گرفت . در ریاست جمهوری خاتمی، بار دیگر حمله و کتک زدن » نمایندگان » مجلس از سر گرفته شد. باز هم هیچ مهاجمی دستگیر نمی شد و تنها به نمایندگان بود که اخطار داده می شد ، در سخنرانی ، جمله یا جمله هائی که » مردم » را عصبانی کند ، بر زبان نیاورید !
در همین دوره ، برای برخی ازنمایندگان پرونده نیز ساخته می شود و به دادگاه نیز کشانده می شوند . ﺁخر ترس حاکمان از افشای خیانتها و جنایتها و فسادها زیاد بود .
در دوره مجلس هفتم ، هیچ حمله ای به هیچ نماینده ای صورت نمی گیرد. زیرا بسیاری از آنها که به نمایندگان حمله می کردند خود در حال حاضر در میان نمایندگان هستند . آیا کسی می تواند محبی نیا و زاکانی و فرهنگی و دورکی و با هنر و قدرت الله علیخانی و … رانشناسد که زمانی خود از رهبران گروههای چماقدار بوده اند ؟
یادﺁوری این واقعیت که در دوره خاتمی، برخی از چماقداران با اسلحه دست به ضرب و شتم نمایندگان میزدند و حتی نماینده شورای شهر تهران آقای سعید حجاریان را با گلوله مورد حمله قرار دادند، بجاست . با ﺁنکه چند نفری را دستگیر کردند و بظاهر سیعد عسگری در زندان بود، اما در واقع، ﺁزاد بود و دوربین بدست ، خبرنگاری می کرد ! محاکمه ای قلابی نیز ترتیب دادند اما برای این که سازمان حزب الله و سازمان ترور شناخته نشود و کسی نداند ، خامنه ای در رأس ﺁن است و سازمان شاخه های متعدد دارد و…
در قسمت دوم ، باورها و اندیشه ها و تقسیمات حزب الله شرح داده می شود .

نشریه انقلاب اسلامی در هجرت شماره